یک داستان سرراست. یک سری شخصیتهای آرام و منطقی، و یک فضای ثابت، تمام چیزی که نویسنده نمایشنامه «داستان زندگی فیل آفریقایی» کلِم مارتینی برای خلق اثرش نیاز دارد. فلارنس برای عذرخواهی و پرداخت غرامت بابت خراب کردن پرچینها و حیاط همسایهاش به محل کار او یعنی باغوحش و محل نگهداری فیلها میرود. همسایهاش گلن غرامت را پذیرفته و به پلیس چیزی نمیگوید. این همکاری گلن با فلارنس باعث میشود رابطهشان کمی بهبود پیدا کند. فلارنس از خودش میگوید که مدتی سفالگری میکرده و به خاطر سفالهای عجیبوغریبی که میساخته همواره مشتریان زیادی داشته و گلن هم از فیلی افسرده
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر
تابستان ۹۱ دکتر به خاطر یک ماموریت کاری به آفریقا رفت. عکسهایش از این سفر را توی فیسبوکش میگذاشت. وقتی برگشت برای اولین بار اسم
با بالا گرفتن تب تبدیل عکسها به فرم نقاشیهای استودیو جیبلی، دیدم برای این کار هوش مصنوعی باید نسخه پلاس خریده باشید اما هوش مصنوعی
نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق میکنه. روزهای بعدش انگار دوباره میافتی توی یک سرازیر