مجموعه داستان به «انتخاب مترجم» کاری از احمد اخوت است که داستانهایی از نویسندگان مختلف را به فارسی ترجمه کرده و در کنار هر داستان تحلیلی را نوشته. این تحلیلها گاهی به خود اثر پرداخته و گاهی حواشی پیرامون آن داستانها را شامل میشود. خواندن آثاری متفاوت و مینیمال از نویسندگان مختلف دریچه تازهای از داستان کوتاه را در مقابل چشمان خواننده باز میکند، به خصوص آثاری که تا به حال به فارسی ترجمه نشدهاند. در این بین این داستانها از باقی آثار حال و هوای جذابتری داشتند: «باد میوزد» کاترین مانسفیلد- «مثل چیزی که مادر درست میکرد» شرلی جکسون-
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر
تابستان ۹۱ دکتر به خاطر یک ماموریت کاری به آفریقا رفت. عکسهایش از این سفر را توی فیسبوکش میگذاشت. وقتی برگشت برای اولین بار اسم
با بالا گرفتن تب تبدیل عکسها به فرم نقاشیهای استودیو جیبلی، دیدم برای این کار هوش مصنوعی باید نسخه پلاس خریده باشید اما هوش مصنوعی
نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق میکنه. روزهای بعدش انگار دوباره میافتی توی یک سرازیر