یادداشتی بر بانوان جنگل بولونی
در دومین فیلم روبر برسون کارگردان فقید فرانسوی، (بانوان جنگل بولونی-۱۹۴۵) هنوز نشانههای سینماتوگراف را در آن نمیبینیم. فیلم یک درام کامل است با تمام چالشهای آن. (مسالهای که برسون آن را همیشه مانعی برای خلق شدن آثار سینمایی ناب میداند). زنی به اسم هلن مدتیست که از شوهرش جین جدا شده، شوهرش اما دوست دارد هنوز با هلن باشد، برای همین تصمیم میگیرند که همچون گذشته هوای هم را داشته باشند. اما هلن ایدهای دیگر دارد. او سراغ همسایههای قدیمی خودش میرود. مادری که همراه دخترش (اگنس) بعد از از دست دادن ثروتشان حالا باید حفظ ظاهر کنند، برای همین دختر را به کابارهها فرستاده تا آنجا رقاصی کند. هلن از مادر و دختر میخواهد برای بیرون آمدن از این منجلاب به تصمیماتش توجه کنند و او هم برای آنها تدارک یک زندگی معملوی اما آبرومندانه ببیند. آنها میپذیرند. زندگیشان کمی آرام میگیرد اما هلن جین را بر سر راه اگنس قرار میدهد. و بدون اینکه گذشته اگنس را برای او روشن کند مسیری پیش میگیرد که آنها به هم علاقمند شوند. پس از کشمکشهای فراوان اگنس و جین ازدواج میکنند. در آخر مراسم عروسی هلن به جین میگوید برای انتقام از او حرفی از اینکه اگنس فاحشه بوده نزده. جین سراغ اگنس میرود و به او میگوید که با توجه به گذشتهاش حاضر است با او زندگی کند. موسیقی، احساسات گاه اغراق شده و درام تقریبا پر کشش از آن دست عناصریست که در کارهای واپسین برسون کمتر سراغی از آن هست، اما او در این فیلم برشی را به کار میبرد که در آثار بعدی او به خصوص فیلم پول خواهیم دید. پلانی که در آن یکی از مهمانهای خانهی اگنس به صورت او سیلی میزند، اگنس او را هل میدهد، مرد به عقب رفته و با میزی برخورد میکند. نحوه برخورد به میز و این نقطه