پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

تکرار این جمله

بارها توی فضای مجازی این جمله از کوندرا به چشمم خورده. اما این روزها بیشتر توی ذهنم تکرارش می‌کنم: ستیز با قدرت، ستیز حافظه با فراموشی است.

ادامه مطلب »

ماهی

ماهی سه ثانیه بعد یادش رفت که شکار شده، سه ثانیه بعد یادش رفت که دارد خورده می‌شود.

ادامه مطلب »

فراموشی

شاید اولین چیزی که انسان‌ یادش می‌رود کلمات است. بدترین نوعش هم همین است. انگار انباری پر از کلمات در اختیار داشتی که حالا با مرور زمان دزد راهش را یاد گرفته و دانه دانه آن‌ها را به یغما می‌برد. فراموشی همان دزد بی‌همه‌چیز است که در طول زمان آهسته کلمات را از چنگت در می‌آورد. خالی‌ات می‌کند. این کلمات که یک روز نام دوستی، خیابان خاطره‌انگیزی، بازیگر محبوبی و هزار چیز مهم و دوست‌داشتنی بودند بین تو و آن‌ها فاصله‌ی عمیقی می‌سازد. که دیگر برایت مهم نیستند. که دیگر حتی مرورشان هم نمی‌کنی. شاید همه این‌ها برعکس باشد. اینکه

ادامه مطلب »

مجموعه داستان فراموشی

همان‌طور که در مقدمه این مجموعه داستان ذکر شده، آثار این مجموعه را شاید بتوان در دسته فلش فیکشن قرار داد. داستان‌های بسیار کوتاهی که هر کدام برشی کوتاه از زندگی را روایت می‌کنند. داستان‌هایی گاه تلخ و گاه شیرین. بیست‌و‌نه اثر در این مجموعه داستان گرد هم آمده که برخی از آن‌ها از نویسندگان کمتر ترجمه شده و کمتر خوانده شده در زبان فارسی‌ست. داستان‌هایی که بیشتر در دهه ۸۰ و ۹۰ برای اولین بار به چاپ رسیده‌اند. در این بین داستانهایی چون «طلسم پیراهن»، «گوشه‌ها»، «آرایشگاه»، «بیوه‌زن»، «کارد سیب‌زمینی پوست‌کنی»، «والدین»، «نان»، «جناب سرهنگ»، «گناه تاریخ‌نویس» و «داستان

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها

دندان فیل

بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله‌، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم

خفه‌خون گرفتگان

۹۶ خفه‌خون ۹۸ خفه‌خون ۴۰۱ باز هم خفه‌خون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون می‌رسید به صفوف اسلحه به دستان

یک تصادف ساده

اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر