
کتاب قلابی متشکل از پنج داستان کوتاه، که سه اثر پیرامون جنگ جهانی و دو اثر پیرامون آثار هنریست توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است. به نظر میرسد این آثار از مجموعه داستانهای «پرندگان میروند در پرو میمیرند» که در ایران چند داستانش بیشتر ترجمه نشده، انتخاب و ترجمه شده است. این پنج داستان شامل: قدرت و شرافت: روایت خانوادهای که در یک روستا قرار است با مخالفین آلمان مبارزه کنند. اما آنها قصد دیگری نیز دارند. دخترشان توسط یکی از همین مخالفین حامله شده و حالا با کشتن او به دو هدف میرسند. پس از درگیری بین موافقین
به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ میزنی
همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر میکنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار میشه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».
زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها