(به بهانه دیدن فیلم ملی و راه های نرفته اش) وقتی تلویزیون وظیفهاش را در قبال مخاطب انجام نمیدهد پای توصیه های اخلاقی و آموزشی به سینما باز میشود. ملی و راه های نرفته اش نمونه یک محتوای تلویزیونی بود که در قالب سینما برای مخاطب اشتباه ارائه شد. متاسفانه تلویزیون ما از مخاطب خود جا مانده است و نتوانسته مطابق با نیازهای فرهنگی روز جامعه پیش برود. سیاست های تلویزیون به برنامه سازان اجازه نمیدهد که مطابق با نیازهای روز جامعه فیلم بسازند. سینما اما شرایط منعطف تری دارد. خیلی از حرفها را میشود خیلی راحت تر در سینما
زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان