
«هاروکی مورا کامی به دیدار هایائو کاوای میرود» ترجمه مژگان رنجبر گفت و گویی بین موراکامیِ نویسنده و کاوایِ روانکاو است. این دو از آنچه طی سالها برای ژاپن اتفاق افتاده و تاثیرش بر فرهنگ و رفتار اجتماعی جامعه صحبت میکنند. به بررسی تاثیر این اتفاقات در روند داستان نویسی و روانکاوی میپردازند. همچنین فرهنگ ژاپنی را با فرهنگ آمریکایی مقایسه میکنند و از تفاوتهای رفتاری بین دو جامعه حرف میزنند. نکته جالب کتاب پرداختن به داستان نویسی به عنوان یک شیوه درمانی است. در واقع از نظر کاوای، نویسنده با خلق اثر به درمان چالش های روانی خود میپردازد.
به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ میزنی
همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر میکنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار میشه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».
زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها