هنر و ادب
شهاب

رپورتاژ آگهی برای یک دزد

سریال کلارک که به بررسی شخصیت یکی از معروف‌ترین دزدهای بانک در سوئد (کلارک اولوفسون*) می‌پردازد، در شش قسمت توسط نتفلیکس (محصول سال ۲۰۲۲) اخیرا منتشر شده است. سریالی که به خاطر ریتم تند نه می‌توان یک اثر بیوگرافی کاملی قلمداد شود و نه آنچنان این فرم روایی به دلچسب کردن سریال کمک کرده. بزرگترین مشکل سریال را علاوه بر روایت و پیرنگی که تنها با خواندن زندگی‌نامه کلارک برایتان قابل فهم و باورپذیر خواهد بود، شاید بتوان انبوهی از زنان خنگ و زودباور و تشنه س.ک.س دانست که خودشان را با کوچکترین اشاره‌ای در اختیار کلارک قرار می‌دهند. سریال کلارک نه تنها یک اثر بیوگرافی که یک رپورتاژ آگهی برای کلارک اولوفسون است که به راحتی هر خلافی را انجام می‌دهد و در نهایت با کمترین میزان مجازات و بیشترین محبوبیت به آغوش زنانی که اغفالشان کرده باز می‌گردد. شاید سیستم پلیس سوئد و کشورهای همسایه‌اش در مواجهه با دزدی بانک و یا جنایتکارانی چون کلارک (به خاطر آمار پایین جرم و جنایت در آن کشورها آنچنان آموزش کافی ندیده باشند) ناموفق عمل کنند، اما پرداخت تیتروار به زندگی و رفتارهای یک خلافکار به طوری که بیننده هم همچون شخصیت‌های سست اطرافش به راحتی بر روی خلاف‌هایش چشم‌پوشی کند بیشتر شبیه به یک رپورتاژ آگهی‌ست،‌ اثری که حتی آن صحنه سخنرانی نویسنده در زندان (در صحنه پایانی) هم میزان جنسیت‌زدگی آن نسبت به شخصیت‌های زن را کم نمی‌کند. شخصیت‌هایی که هر کدام در شرایطی با بگ‌گراند مشخصی تن به رابطه با او داده‌اند همچون اسکرول کردن یک شبکه اجتماعی به چشم آمده و از دیدگان محو می‌شوند. به گونه‌ای که تک تک آنها را می‌توان ابلهانی در نظر گرفت که جز فریب خوردن برای یک رابطه موقت چیز بیشتری نیستند. سریال کلارک سرگم‌کننده، جنیست‌زده، با یک روایت ناقص و دم‌دستی‌ست. حتی کمک‌استریپ‌ها (که به روایتی این سریال هم در

ادامه مطلب »
سینماتوگراف
شهاب

عشق، مرگ و روبات‌ها

عشق، مرگ و روبات‌ها از سری سریال‌های اختصاصی نتفلیکس که اخیرا منتشر شده، هجده داستان مختلف را در قالب انیمیشن‌هایی با زمان کم به نمایش می‌گذارد. داستان‌هایی که میتوان هر کدام را به مثابه یک فیلم کوتاه در نظر گرفت. فیلم‌هایی که بر خلاف اسم مجموعه تنها به ربات‌ها مربوط نمی‌شود. موجودات عجیب الخلقه زیرزمینی، موجودات فضایی و تلاش بشر برای دستیابی به پیشرفت‌های فضایی و برخی افسانه‌ها از دیگر موضوعاتی‌ست که در این مجموعه به نمایش گذاشته می‌شود. علاوه بر داستان‌های مجزا، تکنیک‌های مختلف استفاده شده برای ساخت هر اپیزود هم تنوع بصری آن را دو چندان کرده است. تیتراژ سریال، برخی داستان‌ها، موسیقی‌ها و افکت‌های صوتی استفاده شده یادآور سریال آینه سیاه است. شاید بتوان گفت این سریال خرده‌روایت‌هایی که امکان تبدیل شدن به اپیزودهای طولانی‌تر مجموعه آینه سیاه را نداشته به صورت مجزا در این مجموعه گنجانده است. به هر حال دیدن این سریال متفاوت را از دست ندهید. مخصوصا اپیزود دوم، ششم، یازدهم، سیزدهم، چهاردهم این مجموعه به خاطر ایده‌های جذاب، اپیزود سوم به خاطر تکنیک و کارگردانی‌اش و اپیزدم دوازدهم و هجدهم هم به خاطر فضاسازی خوبشان.  

ادامه مطلب »