نزدیک به اواسط آذر از دفتر انجمن سینمای جوان بندرعباس تماسی داشتم مبنی بر ارائه یکی دو تا از فیلمهایم برای نمایششان در انجمن. چیزی که شنیدم و یا متوجه شدم نمایش هفتگی فیلم بود (که بیشتر مخاطبانش بچههای خود انجمن هستند). قبول کردم و چند وقت بعد دو تا از فیلمهایی که قبلتر هم به نمایش در آمده بود را فرستادم. توی دی ماه متوجه شدم که فیلمها برای هفته فیلموعکس در نظر گرفته شدهاند. شاید در طی آن تماس تلفنی من عبارت «هفته فیلم و عکس» را درست نشنیدم. اما اگر با وضوح بیشتری متوجه میشدم فیلمها برای
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر
تابستان ۹۱ دکتر به خاطر یک ماموریت کاری به آفریقا رفت. عکسهایش از این سفر را توی فیسبوکش میگذاشت. وقتی برگشت برای اولین بار اسم