۲۳ فروردین ۱۴۰۴

پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

مردی که کشتمش

برای علاقمندان به داستان‌های کوتاه کتاب «مردی که کشتمش» پیشنهاد خوبی‌ست که بتوان تعدادی از داستان‌های کوتاه نویسندگان آمریکایی را خواند و با نویسندگان آن آشنا شد. مخصوصا که به گفته‌ی مترجم برخی از این نویسندگان برای اولین بار است که داستانی از آنها به فارسی ترجمه می‌شود. به جز چند داستان که آنچنان با باقی مجموعه هم‌خوانی ندارد باقی آثار نه تنها ایده‌های خوبی دارند بلکه ترجمه روان این مجموعه نیز به تاثیرگذاری آن کمک کرده است. از داستان‌های خوب این مجموعه می‌توان به: مردی که کشتمش، افاده‌ای‌ها، گروه فشار، اندوخته، سنگینی، پسرم قاتل است و کمونیست اشاره کرد.

ادامه مطلب »

کتاب آمریکا وجود ندارد

«آمریکا وجود ندارد» مجموعه داستانی از پتر بیکسل را بیش از آنکه بخواهیم گزیده‌ای از سه مجموعه داستان این نویسنده در نظر بگیریم، باید مجموعه‌ای از ایده‌های کوتاهی دانست که شاید هر کدام برای ساخت یک فیلم کوتاه داستانی و یا تجربه‌گرا مناسب باشد، ایده‌هایی گاه به شدت بدیع و جذاب و گاه دم دستی و تکراری. کوتاه بودن هر داستان، ایده‌محور بودن اکثر آثار و همین طور برش‌هایی که نویسنده در قسمت‌های مختلف داستان در روایتش ایجاد می‌کند از نشانه‌های مختص این نویسنده آلمانی‌ست که در هر سه مجموعه داستان او می‌توان دید. خواندن آمریکا وجود ندارد یک تمرین

ادامه مطلب »

اوضاع در ارتفاعات کلیمانجارو رو به راه است

«اوضاع در ارتفاعات کلیمانجارو رو به راه است» نام مجموعه‌‌ای ۱۶ داستانی از رومن گاری نویسنده فرانسو‌یست که پیش از این در دو مجموعه داستان دیگر ۱۱ داستان آن ترجمه شده بود، مجموعه داستان «مرگ و چند داستان دیگر» و «قلابی». پرندگان می‌روند در پرو بمیرند: داستان کافه‌ای دور افتاده در پرو است که کافه‌دار آن یک روز زنی سرگردان را پیدا کرده و به کافه خود می‌آورد. اما کمی بعد چند نفر برای بازگرداندن او سراغش آمده وزن را با خود می‌برند. تصویرسازی و خلق حال‌و‌هوای کمتر خوانده شده از رومن‌گاری این داستان را متفاوت‌تر از باقی آثارش می‌کند.

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

در حال و هوای این روزها

نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق می‌کنه. روزهای بعدش انگار دوباره می‌افتی توی یک سرازیر

سوسوهای روستایی در دور دست

سالها پیش جایی نوشته بودم: «یه روستا هست که سر جمع نوزده تا دختر داره توش. تا حالا هیچ شعر عاشقانه‌ای برای هیچ کدوم از

در باب شکست خوردن

در اینکه شکست خوردن بخشی از زندگی آدمیست شکی نیست‌. اینکه ممکن است انسان از هر شکستی پله‌ای برای پیروزی آینده‌اش بسازد دور از ذهن