«یک ماجرای خیلی خیلی خیلی سیاه» یکی از جدیدترین کارهاییست که مارتین مکدونای ایرلندی آن را نوشته و به اجرا گذاشته است. نمایشنامهای که شاید بتوان گفت چکیده چندین کار مهم او در ادبیات نمایشیست. «یک ماجرا…» داستان خیالی از نویسنده دانمارکیِ کودک و نوجوان، هانس کریستین اندرسن را روایت میکند که چه طور با اسیر کردن یک زن سیاه پوست (مارجوری) توانسته ایدههای او را دزدیده و به نام خودش به همگان عرضه کند. هانس یک خبرنگار که این وضعیت را کشف میکند را نیز میکشد و در سفری به لندن و زندگی پنج هفتهای با چارلز دیکنز، مطمئن
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر
تابستان ۹۱ دکتر به خاطر یک ماموریت کاری به آفریقا رفت. عکسهایش از این سفر را توی فیسبوکش میگذاشت. وقتی برگشت برای اولین بار اسم