پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

الفبای گورکن‌ها

الفبای گورکن‌ها مجموعه داستانی از هادی کی‌کاووسی نویسنده ایرانی‌ست که سیزده داستان کوتاه را شامل می‌شود. داستانهایی که به نوعی به حال و هوای کنونی جامعه می پردازد. اگر چه خیلی از داستان‌‌ها حال و هوای جنوب ایران (هرمزگان) و شهرهای و جزیرهای آن را به تصویر می‌کشد اما مسائلی که شخصیت‌ها با آن دست و پنجه نرم می‌کنند مسائل روز ایران است. مسائلی که همواره خواننده به نوعی با آن در محیط اطرف خود روبرو شده است. الفبای گورکن‌ها فضایی رئال و در برخی جاها سوررئال از جامعه را با زبانی گاه طنز و گاهی تلخ و گزنده به تصویر می‌کشد که آنها را خواندنی می‌کند. نگاه سمبولیک کیکاووسی به جهان پیرامونش باعث خلق روایت‌هایی بدیع شده که کمتر در داستان‌های کوتاه فارسی نمونه‌ای از آن سراغ داریم.
پنج داستان در این مجموعه را بیش‌تر از باقی‌شان دوست داشتم. پنج داستانی که علاوه بر زبان و فضاسازی، ایده‌های خوبی هم داشتند: الفبای گورکن‌ها، اطلس رنگی بازرسی گوشت، جلد جلاد، مقدمات فراگیری جهل مرکب، گلوله‌ها و استخوان. در پایین بخشی از داستان گلوله‌ها و استخوان را می‌خوانید. بخشی که در پشت جلد کتاب هم آمده است:
منیر گفت: صدای پا می‌آید.
داوود گفت: شهردار است. چقدر جوان است. ریش‌های توپی بیشتر بهش می‌آید. گفتم: تفنگ را چقدر جدی سمت ما نشانه می‌رود. منیر گفت: چرا ما را می‌کشند؟ داوود گفت: چون در شادی آن‌ها تو غمگین بودی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

درباره‌ی پیر پسر

فیلم در قد و قواره‌ی تعرف و‌ تمجید‌های اغراق‌ شده که پیرامونش شکل گرفت نبود. تدوین‌ نقشش را به خوبی ایفا نکرد، جایی که می‌توانست

درس‌های خودآموز

به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ می‌زنی

سنگ بزرگ

همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر می‌کنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار می‌شه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد