مدتی پیش به پیشنهاد دوستی کتاب پسر عیسا نوشته دنیس جانسون را تهیه کردم. کتابی که اخیرا فرصتی دست داد تا داستانهای کوتاهش را بخوانم. دنیس جانسون نویسنده آلمانی که در آمریکا مدتی شاگرد ریموند کارور بوده این مجموعه داستان را از دوران بی خانمانیاش که از پی اعتیاد و طلاق از همسرش گذرانده بود نوشته است، مجموعهای که بیشتر دلیل شهرت را هم شامل میشود. داستانهای این مجموعه علاوه بر روایتهای جذاب از دید شخصی که اعتیاد دارد ترجمه خوب پیمان خاکسار خواندنیترش کرده. برای علاقمندان به داستان کوتاه پیشنهاد میشود، علیالخصوص که برخی روایتها میتواند در ذهن خواننده جرقههایی برای ایدههای بدیع و جذاب بوجود بیاورد. برخی منتقدین این یازده داستان کوتاه دنیس جانسون را به خاطر راوی یکسان و بهمپیوستگی موضوعی یک رمان در نظر میگیرند. این کتاب در نشر چشمه توسط پیمان خاکسار به فارسی ترجمه شده است.
مجموعه داستان «دوچرخه، عضله، سیگار» شامل هفت داستان از ریموند کاروند نویسنده فقید آمریکاییست. سادگی و در عین حال عمیق شدن در رفتارها و درونیات شخصیتها شاید از مهترین خصیصههای آثار کارور باشد. داستانهایی که ممکن است برای هر انسان در هر جای جهان رخ دهد اما توجه ویژه کارور به نزدیک شدن به روحیات شخصیتهای درگیر این رویدادها و انتخاب لحظات پیش پا افتاده اما حساسی که مسیر زندگی شخصیتها را تغییر میدهد از جذابیتهای آثار اوست. آثاری چون «چیزی خوب و کوچک»، «پاکتها»، «دوچرخه، عضله، سیگار» و «مردمآزارها» از خوبهای این مجموعه است. این کتاب با ترجمه شهاب حبیبی در انتشارات چلچله به چاپ رسیده است.
کتاب «جنوب بدون شمال، داستانهای زندگی مدفون» مجمموعه داستانی از نویسنده آمریکایی چارلز بوکوفسکیست که حتی بدون توجه به مصاحبهای که در پایان کتاب با او صورت گرفته، میتوان حدس زد که بخشهایی از آن اتوبیوگرافی خود نویسنده است. داستانهایی که با زندگی واقعی نویسنده در آمیخته شده و به خوبی دائمالخمری، بیکاری و روابط متعدد شخصیتهای داستانهایش را به تصویر میکشد. چارلز بوکوفسکی از سیاست، نویسندگی، کارگری، بیماری، شهرت، پول، فقر و ناکامیهای متعدد در زندگی که بیشک خود او نیز برخی از آنهار ا تجربه کرده داستانهایی ساده اما جذاب خلق کرده است. از بین آثار منتشر شده در این مجموعه میتوان به داستانهای خوبی چون «پرل هاربر یادت هست؟»، «پیتزبورگ فیل و شرکا»، «دکتر نازی»، «شیطان جذاب بود»، «مزدور»، «آنطور که مردهها دوست دارند» و «همه امراض دنیا و مرض من» اشاره کرد. مجموعه داستان «جنوب بدون شمال» در نشر افق توسط شهرزاد لولاچی ترجمه شده که بیشک خواندنش برای مخاطب (حتی با وجود سانسورهای متعددی که در جایجای مجموعه مشخص است) تجربه جدیدی خواهد بود.
«داستانهای کوتاه از نویسندگان اسلاو» مجموعه داستانی از نویسندگانیست که در زبان فارسی کمتر از آنها ترجمه و خوانده شده است. داستانهایی از نویسندگان روس، اکراین، چک، بلغارستان و لهستان. اگر چه داستانهای منتخب با درونمایهای طنز همراه هستند اما همگی به نوعی نگاه نقادانه به وضعیت جامعهای که نویسنده در آن میزیستهاند دارند. در این بین آثاری چون «اعدام دفترچه»، «خاطره»، «بحران»، «عکس»، «ناقوس گوش بریده»، «میکروسکوپ»، «دادگاه»، «قصهای جدید درباره شاهی جدید»، «پیش از عزیمت»، «چمدان»، «خانه سالمندان خیابان چکیستها، شماره ۵»، «بچههای دیگران»، «ما»، «جلسه علنی»، «تصویر امپراتور فرانتس-ژوزف اول»، «ده سنتاوو»، «قتل معمولی» و «آسانسور» از داستانهای خوب این مجموعه به شمار میروند. آثاری که نه تنها میتوانند وضعیت موجود در جوامع تمامیتخواه را نشان دهند بلکه مخاطب ایرانی با برخی روایتها و پیرنگها احساس نزدیکی بیشتری میکنند. این مجموعه توسط آبتین گلکار در نشر هرمس ترجمه شده است. برخی از آ ثار پتانسیل خوبی برای اقتباسهای سینمایی به خصوص فیلم کوتاه را دارند.
همانطور که در مقدمه این مجموعه داستان ذکر شده، آثار این مجموعه را شاید بتوان در دسته فلش فیکشن قرار داد. داستانهای بسیار کوتاهی که هر کدام برشی کوتاه از زندگی را روایت میکنند. داستانهایی گاه تلخ و گاه شیرین. بیستونه اثر در این مجموعه داستان گرد هم آمده که برخی از آنها از نویسندگان کمتر ترجمه شده و کمتر خوانده شده در زبان فارسیست. داستانهایی که بیشتر در دهه ۸۰ و ۹۰ برای اولین بار به چاپ رسیدهاند. در این بین داستانهایی چون «طلسم پیراهن»، «گوشهها»، «آرایشگاه»، «بیوهزن»، «کارد سیبزمینی پوستکنی»، «والدین»، «نان»، «جناب سرهنگ»، «گناه تاریخنویس» و «داستان آن یک ساعت» از آثار خواندنی این مجموعه به شمار میرود که خواندنشان برای علاقمندان به داستان کوتاه پیشنهاد میشود. این مجموعه داستان با ترجمه آرتوش بوداقیان در نشر نگاه به چاپ رسیده است.
مجموعه داستان «و شام بود و صبح بود» نویسنده پُرآوزه آلمانی هاینریش بل است که او را در ایران بیشتر با چند رمان معروفش میشناسند. نویسندهای که با ایدهها و قلم جادوییاش خوانندگان زیادی را علاقمند به نوشتههایش کرده است. این مجموعه داستان را میتوان تجربیات تحت تاثیر بل از جنگ در آلمان قلمداد کرد. حال و هوای پیش از جنگ، داستانهای مربوط به دوران جنگ و همینطور آثاری که روایتگر دوران پس از جنگ است از اهم آثار این مجموعه به شمار میرود، ایدههای بدیع و روایتهای خواندنی به هر داستان هویت مستقلی داده که میتوان آنها را دستمایهایی برای خلق آثار روایی دیگری چون فیلم کوتاه و بلند کرد. در بخش پایانی کتاب مصاحبهای با خود هاینرش بل صورت گرفته که به نکات جالبی اشاره میکند، از جمله تفاوت بین داستان کوتاه و رمان یا شیوه کار کردن روی نوشتههایش. در کل این اثر به علاقمند آثار داستانی مخصوصا داستان کوتاه پیشنهاد میشود. «و شام بود و صبح بود» در نشر جامی توسط علی عبدالهی ترجمه شده است.
چندی پیش فرصتی دست داد که مجموعه تجربههای کوتاه نشرچشمه را مطالعه کنم. مجموعهای پر از ضعف و قوت که مرا برای پیشنهاد دادنش به سایرین دچار تردید میکند، برای همین نام چند اثر خوب و چند اثر ناخوب این مجموعه را در کنار هم قرار میدهم تا برای انتخاب و خواندن آنها شناخت بیشتری داشته باشید. این مجموعه از شماره یک آن که نمایشنامه معروفی از وودی آلن به نام «مرگ در میزند» است، به طور یکی در میان یک نمایشنامه و یک داستان کوتاه را شامل میشود. چند اثر خوبی که در این مجموعه از سایرین متمایز است شامل این عناوین میشود: داستانهای دست تکیده نوشتهی تامس هاردی/ برف خاموش برف مرموز نوشتهی کنراد ایکن/ مجموعهی نامرئی نوشتهی اشتوان تسوایگ/ فیل نوشتهی ریموند کارور/ من؟ من با همه فرق میکنم نوشتهی فردریک پل/ محاکمه نوشتهی پیتر هاندکه.
و همینطور نمایشنامههای: مرگ در میزند نوشتهی وودی آلن/ بانو آئویی نوشتهی یوکیو میشیما/ آرامش از نوعی دیگر نوشتهی تام استاپارد/ ملکههای فرانسه نوشتهی تورنتون وایلدر/ لاموزیکا نوشتهی مارگریت دوراس/ برگشتی در کار نیست نوشتهی اریک برودل/ بعد از مگریت نوشتهی تام استاپارد. همین طور سه نمایشنامه در این مجموعه از پیتر هاندکه وجود دارد که می توان آنها را در دستهی متفاوتها قرار داد، نمایشنامههایی که شاید مخاطبین خاصی طرفدار خواندن و اجرای آن باشند به نامهای: اتهام به خود/ اهانت به تماشاگر/ غیبگویی.
به جز آثار نامرده آثاری به شدت ضعیف یا ناقص هم در این مجموعه بود که تهیه کردن آن به علاقمندان ادبیات پیشنهاد نمیشود. برهئی در پوست گرگ نوشتهی رفیق شامی/ آژیر بیصدا نوشتهی جورج سایمن کافمن. این اسامی از بین شمارههای یک تا چهلم این مجموعه جمعآوری شده و شاید در ادامه با اضافه شدن به این مجموعه مطالب دیگری نیز به طور اختصاصی برای آنها نوشته شود.
جرالد تقریبا سیساله، سه سالی میشود که زندگی مشترکی با شرلی زنی که دوازده سال از او بزرگتر است را شروع کرده. جرالد که میخواهد از ثروت و روابطی که شرلی دارد برای موفقیت خودش در زمینه بازیگری استفاده کند، مدتیست متوجه شده نتوانسته به آنچه که میخواهد نزدیک شود. او یک سفر جادهای را با شرلی با یک ماشین سنگین شروع میکند. پیشنهادی که بلافاصله شرلی با آن موافقت میکند. حالا در طول مسیر آتش اختلافات آنها دوباره شعله گرفته و با رسیدنشان به یک رستوران برای صرف صبحانه از هم جدا میشوند. این اختلاف یک قربانی هم دارد. قرقاولی که به گفته جرالد او به عمد زیرش گرفته. پرندهای که باعث شده چراغ جلوی ماشین بشکند انگار باعث عمیقتر شدن اختلاف این زن و مرد هم میشود.
چیزی که داستانهای کارور را از همنسلان او متفاوت میکند، نگاه ویژهاش به زندگی انسان مدرن، عشقها و اختلافهای اوست. کارور در این داستان نیز سراغ یک زوج جوان رفته و دغدغهها و مشکلات آنها را به تصویر میکشد. قرقاول که حضورش تاثیر مستقیمی در تصمیمات جرالد و شرلی برای ادامه زندگی و جدا شدنشان ندارد، نقش نمادین خود را برای به اوج رساندن این اختلاف بازی کرده و همچون یک قربانی بر سر راه آنها قرار میگیرد.
داستانهای مینیمال کارور که نماینده یک داستان کوتاه واقعی به مثابه برشی از یک زندگی عمل میکنند سعی دارند در کوتاهترین زمان ممکن، بیشترین فشردگی انتقال اطلاعات، فضاسازی و شخصیتپردازی را به دوش بکشند. و همچون آثار کلاسیک گره افکنی، نقطه اوج، گرهگشایی را به همراه داشته باشند. که این میمینال بودن را میتوان وامدار تلاشهای ویراستار او نیز دانست. داستانهای کارور را علاوه بر یک روایت ساده، کامل و جذاب میتوان بابت نگاه سرشار انسانی آن ستود.
مجموعه داستان به «انتخاب مترجم» کاری از احمد اخوت است که داستانهایی از نویسندگان مختلف را به فارسی ترجمه کرده و در کنار هر داستان تحلیلی را نوشته. این تحلیلها گاهی به خود اثر پرداخته و گاهی حواشی پیرامون آن داستانها را شامل میشود. خواندن آثاری متفاوت و مینیمال از نویسندگان مختلف دریچه تازهای از داستان کوتاه را در مقابل چشمان خواننده باز میکند، به خصوص آثاری که تا به حال به فارسی ترجمه نشدهاند. در این بین این داستانها از باقی آثار حال و هوای جذابتری داشتند: «باد میوزد» کاترین مانسفیلد- «مثل چیزی که مادر درست میکرد» شرلی جکسون- «تیغ» ولادیمیر ناباکوف- «تجدید دیدار» جان جیپور- «دختر» جامیئیکا کینکائید- «لنگه جوراب» لیدیا دیویس – «جوراب»تیم اوبرین- «گور گم شده» برنارد مالامود- «رمز» جین ناکس- «شروع کرده به آزار» جیمز لاسدون.
«به انتخاب مترجم» در نشر افق به چاپ رسیده است.
الفبای گورکنها مجموعه داستانی از هادی کیکاووسی نویسنده ایرانیست که سیزده داستان کوتاه را شامل میشود. داستانهایی که به نوعی به حال و هوای کنونی جامعه می پردازد. اگر چه خیلی از داستانها حال و هوای جنوب ایران (هرمزگان) و شهرهای و جزیرهای آن را به تصویر میکشد اما مسائلی که شخصیتها با آن دست و پنجه نرم میکنند مسائل روز ایران است. مسائلی که همواره خواننده به نوعی با آن در محیط اطرف خود روبرو شده است. الفبای گورکنها فضایی رئال و در برخی جاها سوررئال از جامعه را با زبانی گاه طنز و گاهی تلخ و گزنده به تصویر میکشد که آنها را خواندنی میکند. نگاه سمبولیک کیکاووسی به جهان پیرامونش باعث خلق روایتهایی بدیع شده که کمتر در داستانهای کوتاه فارسی نمونهای از آن سراغ داریم.
پنج داستان در این مجموعه را بیشتر از باقیشان دوست داشتم. پنج داستانی که علاوه بر زبان و فضاسازی، ایدههای خوبی هم داشتند: الفبای گورکنها، اطلس رنگی بازرسی گوشت، جلد جلاد، مقدمات فراگیری جهل مرکب، گلولهها و استخوان. در پایین بخشی از داستان گلولهها و استخوان را میخوانید. بخشی که در پشت جلد کتاب هم آمده است:
منیر گفت: صدای پا میآید.
داوود گفت: شهردار است. چقدر جوان است. ریشهای توپی بیشتر بهش میآید. گفتم: تفنگ را چقدر جدی سمت ما نشانه میرود. منیر گفت: چرا ما را میکشند؟ داوود گفت: چون در شادی آنها تو غمگین بودی.