برای علاقمندان به داستانهای کوتاه کتاب «مردی که کشتمش» پیشنهاد خوبیست که بتوان تعدادی از داستانهای کوتاه نویسندگان آمریکایی را خواند و با نویسندگان آن آشنا شد. مخصوصا که به گفتهی مترجم برخی از این نویسندگان برای اولین بار است که داستانی از آنها به فارسی ترجمه میشود. به جز چند داستان که آنچنان با باقی مجموعه همخوانی ندارد باقی آثار نه تنها ایدههای خوبی دارند بلکه ترجمه روان این مجموعه نیز به تاثیرگذاری آن کمک کرده است. از داستانهای خوب این مجموعه میتوان به: مردی که کشتمش، افادهایها، گروه فشار، اندوخته، سنگینی، پسرم قاتل است و کمونیست اشاره کرد. این مجموعه با ترجمه اسداله امرایی در نشر افراز به چاپ رسیده است.
برحسب اتفاق امروز بکی از نوشتههای قدیمیم برخوردم. پروندهای که از ۴ سال پیش باز کردم و هنوز نبسته بودمش. یکی از سختترین کارها تصمیم به پایان دادن به یک پروژه شخصیه. پروژههایی که هر آن امکان اصلاحشون هست و هربار چشم آدم بهشون میخوره ایده جدیدی برای تغییرش به ذهنش میاد. ولی این پروندههای باز گاهی جای فراوانی روی مغز آدمی ایجاد می کنن و جای پروندههایی که قراره جدید باز بشن رو اشغال میکنن، پس باید به بسته بشن و این پایان یک داستان کوتاهه…
پ.ن: اگر خوندید خوشحال میشم نظرتون رو بدونم.
کتاب قلابی متشکل از پنج داستان کوتاه، که سه اثر پیرامون جنگ جهانی و دو اثر پیرامون آثار هنریست توسط نشر چشمه به چاپ رسیده است. به نظر میرسد این آثار از مجموعه داستانهای «پرندگان میروند در پرو میمیرند» که در ایران چند داستانش بیشتر ترجمه نشده، انتخاب و ترجمه شده است. این پنج داستان شامل:
- قدرت و شرافت: روایت خانوادهای که در یک روستا قرار است با مخالفین آلمان مبارزه کنند. اما آنها قصد دیگری نیز دارند. دخترشان توسط یکی از همین مخالفین حامله شده و حالا با کشتن او به دو هدف میرسند. پس از درگیری بین موافقین به فرماندهای یک آلمانی و مخالفین و کشته شدن فدور(همسایه)، پانایی (نامزد دخترشان که در سمت موافقین است) در این درگیری آنها فرمانده آلمانی را هم میکشند.
- برگی از تاریخ: تلاقی چند داستان مختلف است. زمان جنگ جهانی است و خبرنگاری در زندان منتظر حکم اعدام است. از طرفی یک فرمانده صرب و سربازش نیز به خاطر خوردن زیاد مشروب تصور میکنند که اعدام خبرنگار باعث میشود او به جهان مردگان رفته و مردهها را نیز علیه حکومت بشوراند. برای همین فرمانده خودش را حلقآویز میکند تا بتواند با ورود به جهان مردهها جلوی شورشهای احتمالی را بگیرد.
- زمینیها: دختری در حین جنگ خانوادهاش را از دست داده، سربازهای دشمن به خودش تجاوز کردهاند و باعث شده به خاطر شُک عصبی نابینا شود. عروسکفروش دورگردی دختر ار پیدا کرده و برای اینکه بتواند او را به دکتر کاربلدی برساند همراه خود به شهر میبرد. در میانه راه راننده کامیونی که حاضر شده آنها را با خود به شهر ببرد به دختر تجاوز میکند.
- عود: سفیری که در ازمیر زندگی میکند، روزها و هفتهها برای خریدن یک جنس عتیقه در عتیقهفروشیهای شهر جستجو میکند. انگار هیچ چیز آنچنان زیبایی مورد نظرش را ندارد. تا اینکه در نهایت یک عود را از سوی یکی از همین عتیقه فروشها میگیرد. او بعد از آن شروع میکند به تمرین عود. کاری که به خاطر بلد نبودنش باعث رنجش دیگران میشود. زن سفیر برای اینکه آبروی چندین و چند سالهی شوهرش حداقل جلوی خدمتکارها حفظ شود یک بار تصمیم میگیرد در حین تمرین شوهرش خودش عودی برداشته و صداهایی تولید کند. شاید اینطور دیگران باورشان شود کسی که این صداهای ناهنجار را تولید میکند خودش است نه همسرش.
- قلابی: یک کلکسیونر معروف و سختگیر با زن جوان و زیبا ازدواج کرده. او در یکی از معاملاتی که میخواهد انجام دهد تشخیص میدهد یک تابلو از ونگوگ قلابیست. فروشنده که از این رفتار کلکسیونر عصابنی شده میرود و مدتی بعد عکسی برای او میفرستد که در آن نشان میدهد همسر کلکسیونر با جراحی زیبایی به این شکل در آمده. حالا کلکسیونر با یک همسر قلابی روبرو شده. برای همین از دختر جوان جدا میشود.
ایدهها، شخصیتپردازیها و پایانهای سورپرایز کننده از اتفاقاتیست که این آثار را خواندنی میکند و یا از زاویه دیگری به جنگ نگاه میکند. مخصوصا داستان زمینیها که ایده مناسبی برای تبدیل شدن به یک فیلم کوتاه را دارد. این مجموعه برای علاقمندان به داستانهای کوتاه مخصوصا آنهایی که تازه شروع به خواندن این دست آثار کردهاند پیشنهاد میشود.
چندی پیش مجموعه داستان تاکسی نوشت به نویسندگی ناصر غیاثی را تمام کردم. داستانهای این مجموعه تماماً در محدوده زندگی یک راننده تاکسی ایرانی در غربت روایت میشد. اگر چه همهی آثار به نگارش خاطرات روزانه نزدیک است اما نویسنده سعی کرده در گزینش اتفاقات آنهایی را برای این مجموعه انتخاب کند که حداقل یک «آن» داشته باشد. یک آن که هر کدام پتانسیل تبدل شدن به داستان کوتاه را دارد. با همین حال نویسنده توانسته با روایتهای داستانی خودش را از خاطره نویسی دور کند. اگر چه اکثر داستانها در مورد روابط بین راننده و مسافر است اما در پسزمینه ما با بخش هر چند کوچکی از فرهنگ و جامعه مردم آلمان (جایی که اکثر داستانها در آن رخ میدهد) هم آشنا میشویم. نویسنده در جایی گفته بود: «اگر توانسته باشم در داستانهای این کتاب، ضمن سرگرم کردن و برانگیختن حس کنجکاوی خواننده و بعد ارضای آن، برخی از ویژگی فرهنگی آلمانیها و ایرانیهای مقیم آلمان و همزیستی یا تقابل آن را نشان بدهم، به مقصودم از نوشتن تاکسی نوشتها دست یافتهام.» که به نظرم نویسنده توانسته به این مهم دست یابد. ما در خلال رفتار مسافرها تا قسمتی با برخورد اروپاییها با خاورمیانهایها و حتی خاورمیانهایها با خودشان آشنا میشویم. کمی حال و هوای خیابانهای شهری که نویسنده در آن رانندگی میکند، نگاه گاه با محبت و حتی نگاه تحقیرآمیز برخی مسافرها که نماینده بخشی از جامعه خودشان هستند نیز در این آثار منعکس شده است. مجموعه داستان تاکسینوشت به علت کوتاه بودن داستانها میتواند پیشنهاد مناسبی برای سرگرم شدن پیش از خواب باشد.
اگرچه از بین آثار ادبیات داستانی به داستان کوتاه علاقمندم و از طرفی زیاد طرفدار مجموعه داستانهای کوتاه ایرانی نیستم، اما مدتی پیش مجموعه داستان شما از کجا بادمجان میخرید؟ نوشته دینا کاویانی را خواندم. مجموعهای نه چندان جذاب که به جز یک داستان باقی آثار یا ایدههای تکراری داشتند یا روایتشان چندان چنگی به دل نمیزد. بازنویسی کردن داستانها، کنار گذاشتن ایدههایی که نمونههای آن را در آثار کوتاه و بلند خوانده و دیدهایم و چیزی به جهان ادبیات و یا حداقل سرگرمی اضافه نمیکند میتوانست در بهتر شدن مجموعه کمک کند. تنها داستان «این موبایل لعنتی» از این مجموعه کمی خواننده را درگیر میکرد که آن هم در حجم آثار ناخوب دیگر به چشم نمیآمد.
اگر آثاری که نویسنده آن در یک کوچ اجباری یا خودخواسته وارد جغرافیا و فرهنگ جدید میشود خلق میکند را ادبیات مهاجرت بنامیم، داستانهای این مجموعه که احتمالا ماحصل سفر نویسنده به پاریس است نه آنچنان رنگ و بوی غریبی یک به غربت وارد شده را دارد و نه آنچنان حس و حال یک جلای وطن کرده. نه نگاهی از جهان جدیدِ پیش روی نویسنده به خواننده ارائه میدهد و نه حالا پس از دوری از وطن نگاه موشکافانهتری به آن جایی که در آن میزیسته دارد. شما از کجا بادمجان میخرید؟ یک بلاتکلیفی ناخواسته است. یک راوی گیر کرده در جهانی بین مبدا و مقصد.