پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

اردی بهشت

سلام 

۱. تبریک : 

جشنواره اردی بهشت تمام شد و من برای سومین بار در اختتامیه نتونستم حضور داشته باشم. 

اما خیلی دوست داشتم لحظه اختتامیه پیش بینی خودم رو برای جایزه گرفتن محمود شهبازی و ایمان رضایی بنویسم و جلو جلو بهشون تبریک بگم. من قبل از نمایش تو جشنواره  فیلم رو دیدم و به خود عوامل هم گفتم که این فیلم امسال می تونه جایزه  بگیره… 

اون لحظه برای من داشت یه فیلم سینمایی رخ می داد تو یزد. نصیب گرگ بیایون نکنه . 

به هر حال به محمود شهبازی. خانم آینه. روح ا… بلوچی . یوسف محمود پور. ایمان رضایی و تمام کسانی که نمی شناسم هم تبریک می گم. 

یادش بخیر پارسال درجشنواره چند تا از دوستانم لطف کردند و مرا شرمنده کردند. البته خودم باز در سالن حضور نداشتم.    

۲. عذر خواهی: 

به خاطر اینکه خواستم همه رو غافلگیر کنم مجبور شدم در صحبت هایی که با چند تن از دوستان داشتم قسمتی از حرفام رو سانسور کنم و طوری دیالوگ بگم که انگار قرار نیست من تیزر جشنواره رو بسازم در حالی که خبرش رو جز خواجه حافظ شیرازی همه داشتند و خودم خبر نداشتم که همه خبرش رو دارند. اگر چه یک نفر دیگر هم قرار بود این کار را انجام بدهد که در نهایت من این بخش را پذیرفتم . به هر حال قصدم غافلگیر کردن بود که حاصل نشد.  

 

۳. امیدواری : 

بابت اینکه  همه کسانی که امسال فیلم داشتند و نداشتند تا سال آینده فیلم داشته باشند و تاثیر مثبت این چهار دوره رو توی دوره پنجم ببینیم. که تا دوره ششم ده فیلم از هرمزگان در جشنواره فیلم کوتاه تهران حضور داشته باشه.

 

 

9 پاسخ

پاسخ دادن به ناشناس لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها

دندان فیل

بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله‌، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم

خفه‌خون گرفتگان

۹۶ خفه‌خون ۹۸ خفه‌خون ۴۰۱ باز هم خفه‌خون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون می‌رسید به صفوف اسلحه به دستان