پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

بازی وبلاگی

با تشکر از بهشب عزیز برای دعوت من به این بازی .

ترتیب این کتاب ها به اولویت علاقه مندی نیست . به اولویت یاد آوری ذهنم است .

۱.مفاهیم کلیدی در مطالعات سینمائی ( در حال مطالعه – خدا داند کی تموم بشه) / سوزان هیوارد

۲.عقاید یک دلقک / هاینریش بل

۳.دفاع لوژین / ولادیمیر ناباکوف

۴.مجموعه داستان های همینگوی 

۵. کوپن تقلبی / لئون تولستوی

۶. خاطره دلبرکان غمگین من / گابریل گارسیا مارکز

۷. کشور آخرین ها / پل استر

یکی از کتاب هایی که تاثیر مهمی در نوشتن من داشت متاسفانه اسمش رو یادم نیست اما کتابی بود از مجموعه کتاب های ادبیات معاصر که یک نویسنده ایرانی اون رو نوشته بود که چند سال پیش خوندم .

من هم این دوستان رو به این بازی وبلاگی دعوت می کنم .

حنیر / پلاک ۶۶ / اپی نوروزی / گوج گنو / مهراب استدیو / رهبر امامدادی / گنجشکک اشی مشی


لطفاً نام هفت کتاب مورد علاقه و یا تاثیر گذار زندگی خود را بنویسید و هفت
نفر دیگر را دعوت کنید .


11 پاسخ

  1. تئاتر تی تووک به سیل می گذارد

    (( تنها سگ اولی می داند چرا پارس می کند مکبث ))  

    ۱۵ تا ۲۱ اسفند ماه ۱۳۸۸  

    ساعت ۱۸:۳۰

    فرهنگسرای طوبی بندرعباس

    کارگردان : ابراهیم پشتکوهی

    اقتباس از مکبث شکسپیر

    شرکت کننده در بخش بین الملل بیست و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر

    اثر برگزیده بخش تجربه های نو بیست و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر

    پاسخ:
    سلام
    دیده شد

  2. متاسفانه من خیلی کم می خونم..
    اما شاید بشه کم کم شروع کنم.اگه می تونی چندتا کتاب خوب بهم معرفی کن..سلیقتو قبول دارم..

    پاسخ:
    سلام
    سپاس . من هم بعضی وقتا تو خوندن کتاب تنبلی می کنم . ولی حتما سر فرصت معرفی می کنم  چیز خوبی به تورم خورد.

  3. بابت دعوتت ممنون…
    یک هفته طول کشید که انتخاب هایم را بنویسم.
    آن هم بیش از ظرفیت اعلام شده!

    پاسخ:
    سلام
    خواهش می کنم .
    خیلی خوب بود .

پاسخ دادن به احسان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها

دندان فیل

بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله‌، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم

خفه‌خون گرفتگان

۹۶ خفه‌خون ۹۸ خفه‌خون ۴۰۱ باز هم خفه‌خون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون می‌رسید به صفوف اسلحه به دستان