هیچ گاه در ذهن لی نماند که چند ماهی را به آغوش گرفت
اما به یاد دارد که تمامشان را به ناچار رها نمود
فراموشی لی
همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر میکنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار میشه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».
زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
7 پاسخ
سال نو پیشاپیش مبارک شهاب جان..
امیدوارم تو سال جدید برای هممون اتفاقات خوبی بیفته…
پاسخ:
سلام
ممنون .امیدوارم و بتونیم دوباره دور هم جمع بشیم . هنوز می شد خاطرات بهتری در کنار هم داشته باشیم
خانه بی بهداشت ! در kiyOOsk
http://kiyoosk.blogsky.com
پاسخ:
سلام
دیدم با تعجب
فوق العاده بود
مرسی ازتو
پاسخ:
سلام
ممنون . خواهش می کنم .
چه مهربان ومثبت
پاسخ:
آره .
لی ناچاره …
بسیار کوتاه و زیبا…
پاسخ:
سلام
ممنون
میشه گفت اینه فلسفه ی زندگی./..
همه چیز اینجا عالیه مخصوصا متن :)
سلام ، ممون
لطف دارید.