پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

مردن هم دیگر صرف نمی کند

شنیدم که قیمت قبر در نقاط مرغوب از میلیون به بالاست .
در واقع اگر هزینه ی غسل و کفن ودفن ، مجلس ختم ، شب هفت و سایر مخلفات و تشریفات را هم به قیمت نیم متر مربع زمین اضافه کنیم یک مردن ساده این روزها پنج ، شش میلیون تومان خرج بر می دارد !
بنابر این جا دارد بانکها شرایطی شبیه اعطای وام مسکن به وجود آورده و به مردم وام برای مردن بدهند ! یعنی افرادی که در شرف موت هستند بتوانند مقداری پول در بانک بسپارند و بانکها در ازای هر دوره پس انداز یک برابریا دو برابر میزان سپرده وام به علاقمندان به مرگ داده و امکان مردن آبرومندانه و برگذاری مراسم دفن و کفن را برای آنها فراهم بیاورند .
واقعیت اینست که خیلی از مردم  که علیرغم مشکلات موجود همچنان به زندگی بدتر از مرگ خود ادامه می دهند ، از بی کفنی زنده اند و به خاطر گرانی هزینه ی کفن و دفن همچنان زندگی می کنند !

نویسنده : فسیل زنده

13 پاسخ

  1. آنوقت عزیز نازنین ، قسط این وامهای مسکن آخرت را چه کسی پرداخت کند؟ اگر مرده ی محترم کس و کارش وقتی خرشان از پل گذشت و مراسم تمام و کمال انجام شد و رفتند پی کارشان ، سند قبر اشغال شده به چه درد بانک خواهد خورد؟ کمی عاقبت اندیش باشیم . بانکها که پولشان را از سر راه نیاورده اند بدهند مرده ها بخورند. از رانت خوارها طلب کارند کافیست دیگر نگذاریم از مرده ها هم رودست بخورند. گناه دارند به خدا.

  2. سلام
    چرا از بانک وام بگیرند و وراث بدبخت رو توی دردسر بندازند میتونندراهکارهای دیگه رو در پیش بگیرد
    1- جای اینکه یک عمر دنبال خرید خونه باشند اول دنبال خرید قبر باشند تا جنازشون روی زمین نمونه.
    2- به دولت پیشنهادی داده بشه بعد از اینکه طرح مسکن مهر رو با موفقیت تموم کرد ، طرح قبر مهر رو آغاز کنه تا دغدغه مردم از این بابت از بین بره و دیگه هیچ دلنگرونی نداشته باشند و با خیال راحت زندگی کنندو البته بمیرند.
    3- وقتی خبر مرگشون رسید آخ ببخشید وقت مرگشون رسید برند توی روستا بمیرند تا اولند مراسم کفن و دفن تقریبا مجانی در بیاد و دوم اینکه مراسم سوم و هفتم رو هم با یک گوسفند و چهل کیلو برنج تموم کرد. (هر کی میگه نمیشه بسم الله پول بده خودم براش همینطوری مراسم میگیرم) قبر با قبرهم که فرق نمیکنه فاتحه هم از راه دور میرسه حالا خواه قبرت توی شهر باشه یا دارقوز آباد سفلی
    4- می تونند همراه کاروان آزادی برند غزه تا بدست عوامل استکبار جهانی کشته بشند و بنیاد شهید براشون مراسم بگیره (تازه برای وراث هم بد نمیشه)
    5- می تونند برند معتاد بشند گوشه خیابون بمیرند ، خود شهرداری مجانی دفنشون میکنه
    6- اصلا کی گفته قبر و مراسم عزاداری گرونه، خیلی هم ارزونه( هر کی باور نداره بیاد از بقالی سر کوچه ما بخره)

    1. سلام
      اول اینکه اسم پاندا قشنگتره تا این اسم بی معنی
      دوم اینکه از وقتی که گذاشتی و مطلب منو خوندی ممنونتم
      سوم اینکه بابا تو برای خودت یه پا طئوریسینی ما نمی دونستیم
      بازهم لطف کردی. نظرت برام خیلی مهم بود. همیشه از این کارها بکن.

  3. به نظر من بهتره چند تا آدم بازنشسته که پاشون لب گوره برا هم ضامن بشن و وام بگیرن به این ترتیب وقتی وام گیرنده مرد ضامن ها هم میمیرند و بانک دستش تو حنا می مونه و مرده ها کلی اون دنیا حال میکنند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد غذایی معمولی چیزی سرهم کردم، کارم یک معنی بیشتر نداشت. تلاش برای بقا و زنده ماندن.
وقتی غذا را سر میز گذاشتم. نسترن از اعماق یخچال یک لیمو پیدا کرد و چکاند روی غذا. کاری که صد سال دیگر هم به فکرش نبودم. آن یافتن چیزی به اسم لیمو برای طعم دادن به یک غذای تکراری اسمش زندگی کردن بود.
معنی زندگی کردن و تفاوتش با زنده بودن برایم روشن‌تر شد. زندگی کردن چاشنی اصلی زنده بودن است.
سپاس نسترن.

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها (محبین فلسطین) در حد یک غُر معمولی بگه اون‌ پولی که قراره واسه اربعین خرج کنید رو بدید به گرسنگان فلسطینی؟
خیر.
چرا؟
چون باید از حکومت این رو بخوان. و در این دوراهی دلسوزی برای فلسطین (شبه اخلاقانه، کم خطر و ریاکارانه) و مطالبه از حکومت (با شهامت و حداقل اندکی صادقانه)، به سیس انسان‌دوستی گرفتن در حد اعلام اینکه فلسطینی‌ها گرسنه هستند قناعت می‌کنند‌. و هزینه‌ای بیش از این هم حاضر نیستن بدن.
از طرفی اون وجهه نوع‌دوستی‌ (فیک‌) که از جنس همون «وطن‌پرستی» دوازده روزه بود هم حفظ می‌شه‌. هم خودشون راضی هستند و هم حاکمیت‌.
چرا نوع‌دوستی فیک؟
چون یکبار به وضعیت اسفبار هم‌وطن‌هامون در سیستان، بشاگرد و هزار جای دیگه‌ی این مملکت که در فقر مطلق هستند به اندازه یک هشتگ هم حاضر به همراهی و یا به پرسش کشیدن حاکمیت نبودند. خروجی این اداها می‌شه مبارزه بی‌خطر با دشمنان جمهوری اسلامی، یا نهایتا وزیر مخابرات یا نمایندگان شورای شهر.

بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله‌، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم هم نشد بروم پیشش. خانه‌اش هنوز محله پانصد دستگاه سر خیابانی بود که به اسم پسر شهیدش نامگذاری کرده بودند. همین چندین روز پیش که مادرم به او سر زده بود، تصویری تماس گرفت تا چند کلامی با هم حرف بزنیم. جز شوخی‌های همیشگی چیزی نگفت. یکبار که تهران خانه پسرش رفته بودم و خودش هم بود دائم شعری قدیمی می‌خواند که سر به سرم بگذارد، که: مهمان روز اول ناز و نیازی، روز دوم نون و پیازی روز سوم چوب درازی. توی یک سال گذشته این دومین بار بود که به هر ترتیبی می‌شد تصویری گپ می‌زدیم و می‌گفت: شهاب برات یه پیازی بزرگی کنار گذاشتم. میخندیدیم. اما خاطره شیرین‌تر صبح همان روزی بود که شعر نون و پیاز را برایم خواند. داشتیم سر سفره صبحانه می‌خوردیم. یک تکه نان محلی که سفت شده بود را از آن سمت سفره انداخت سمتم و گفت: «این نون دندون فیلم هم نمیگیره. شهاب تو بخور». هنوز که یادش می‌افتم خنده‌ام می‌گیرد. توی همین روزهای جنگ و درگیر و دار قطعی اینترنت، توی گروه خانوادگی پیام گذاشتم که همگی خبری از احوالشان بدهند. دو روز بعد اولین پیام از برادرم توی گروه نوشته شد که متاسفانه خاله فوت شد. باورکردنی نبود. همه چیز به یکباره اتفاق افتاده انگار. بدون هیچ بیماری زمینه‌ای. در عرض چند ساعت. جز خاطرات خوب چیزی از او در ذهنم نیست.

مردن هم دیگر صرف نمی کند

13 پاسخ

  1. آنوقت عزیز نازنین ، قسط این وامهای مسکن آخرت را چه کسی پرداخت کند؟ اگر مرده ی محترم کس و کارش وقتی خرشان از پل گذشت و مراسم تمام و کمال انجام شد و رفتند پی کارشان ، سند قبر اشغال شده به چه درد بانک خواهد خورد؟ کمی عاقبت اندیش باشیم . بانکها که پولشان را از سر راه نیاورده اند بدهند مرده ها بخورند. از رانت خوارها طلب کارند کافیست دیگر نگذاریم از مرده ها هم رودست بخورند. گناه دارند به خدا.

  2. سلام
    چرا از بانک وام بگیرند و وراث بدبخت رو توی دردسر بندازند میتونندراهکارهای دیگه رو در پیش بگیرد
    1- جای اینکه یک عمر دنبال خرید خونه باشند اول دنبال خرید قبر باشند تا جنازشون روی زمین نمونه.
    2- به دولت پیشنهادی داده بشه بعد از اینکه طرح مسکن مهر رو با موفقیت تموم کرد ، طرح قبر مهر رو آغاز کنه تا دغدغه مردم از این بابت از بین بره و دیگه هیچ دلنگرونی نداشته باشند و با خیال راحت زندگی کنندو البته بمیرند.
    3- وقتی خبر مرگشون رسید آخ ببخشید وقت مرگشون رسید برند توی روستا بمیرند تا اولند مراسم کفن و دفن تقریبا مجانی در بیاد و دوم اینکه مراسم سوم و هفتم رو هم با یک گوسفند و چهل کیلو برنج تموم کرد. (هر کی میگه نمیشه بسم الله پول بده خودم براش همینطوری مراسم میگیرم) قبر با قبرهم که فرق نمیکنه فاتحه هم از راه دور میرسه حالا خواه قبرت توی شهر باشه یا دارقوز آباد سفلی
    4- می تونند همراه کاروان آزادی برند غزه تا بدست عوامل استکبار جهانی کشته بشند و بنیاد شهید براشون مراسم بگیره (تازه برای وراث هم بد نمیشه)
    5- می تونند برند معتاد بشند گوشه خیابون بمیرند ، خود شهرداری مجانی دفنشون میکنه
    6- اصلا کی گفته قبر و مراسم عزاداری گرونه، خیلی هم ارزونه( هر کی باور نداره بیاد از بقالی سر کوچه ما بخره)

    1. سلام
      اول اینکه اسم پاندا قشنگتره تا این اسم بی معنی
      دوم اینکه از وقتی که گذاشتی و مطلب منو خوندی ممنونتم
      سوم اینکه بابا تو برای خودت یه پا طئوریسینی ما نمی دونستیم
      بازهم لطف کردی. نظرت برام خیلی مهم بود. همیشه از این کارها بکن.

  3. به نظر من بهتره چند تا آدم بازنشسته که پاشون لب گوره برا هم ضامن بشن و وام بگیرن به این ترتیب وقتی وام گیرنده مرد ضامن ها هم میمیرند و بانک دستش تو حنا می مونه و مرده ها کلی اون دنیا حال میکنند

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

خفه‌خون گرفتگان

۹۶ خفه‌خون ۹۸ خفه‌خون ۴۰۱ باز هم خفه‌خون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون می‌رسید به صفوف اسلحه به دستان

یک تصادف ساده

اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر

ما در استودیو جیبلی

با بالا گرفتن تب تبدیل عکس‌ها به فرم نقاشی‌های استودیو جیبلی، دیدم برای این کار هوش مصنوعی باید نسخه پلاس خریده باشید اما هوش مصنوعی

در حال و هوای این روزها

نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق می‌کنه. روزهای بعدش انگار دوباره می‌افتی توی یک سرازیر