پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

از این پست های شبانه

۱ – این پرچم یعنی اینکه هم پائیز تمام شد و هم مهلت ارسال داستانهای ده کلمه ای . ممنونم از همتون . امسال همراه با اعلام این فراخوان  چند اتفاق خیلی خوب برام پیش اومد که هفت روز دیگه همراه با پست ویژه مربوط به اعلام برگزیده ها خدمتتون عرض می کنم .
2 – امروز سیل عظیم پیامهای تبریک شب یلدا به گوشیم فرستاده شد که همشون زیبا بودند . تصمیم گرفتم همشون رو بذارم اینجا.
سلام شهاب جان شب یلدات خوش ، یاد یلدای سال قبل مبارک / یلدا یادگار نام وطن میوه پائیزی ایران ، عروس زمستان در راه است . آن را بر سر سفره مهر خود بنشانیم و با نسل فردا پیوندش دهیم . یلدا فرخونده (۲) /  یلداتون هم خوش بگذره / هندونه بیار قاچ کنم لپتو بیار ماچ کنم ! زودتر از همه یلدا مبارک (۲) / یلدات مبارک / عمرتون ۱۰۰ شب یلدا ، دلتون قد یه دریا ، توی این شبای سرما ، یادتون همیشه با ما . (( یلدا مبارک )) . / سلام ، یلدا مبارک / همه لحظه های پایانی پائیزت پر از خش خش آرزوهای قشنگ … یلدا مبارک / دلخوشک ترین بهونه سال واسه خندیدن و با هم بودن ارزونی دلهای مهربونتون / تو میری و من فقط نگاه می کنم ، تعجب نکن که چرا گریه نمی کنم ، بی تو یه عمر فرصت برای گریستن دارم ، اما برای دیدن تو همین یک لظه باقیست ، تا یلدائی دیگر انتظارت را خواهم کشید ./  یلدا یعنی یادمان باشد زندگی آنقدر کوتاه است که ۱ دقیقه بیشتر با هم بودن را جشن بگیریم . / گیسوی سیاه ننه سرما بر بلندای باغ یلدا پیداست ، بیا به باغ یلدا شویم و گل یخ بچینیم . یلدایت همیش سبز باد / اونائی که تو پرانتز نوشتم ۲ دو بار نخونید :) . دو بار برام فرستاده شده البته با کمی تغییر …
3 –
یلدای همتون مبارک

( خوب می دونن یارانه ها رو کی بردارن ، ملت غرق شادی شب یلدا هستند فعلا ً . شاید )

10 پاسخ

پاسخ دادن به دسامبر سفید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها

دندان فیل

بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله‌، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم

خفه‌خون گرفتگان

۹۶ خفه‌خون ۹۸ خفه‌خون ۴۰۱ باز هم خفه‌خون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون می‌رسید به صفوف اسلحه به دستان

یک تصادف ساده

اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر