قریب به یک ماه و هفت روز پیش زمانی که فراخوان دومین دوره داستانهای ده کلمه ای را اینجا می گذاشتم هیچ وقت تصور  نمی کردم که ماحصلش بشود ۱۱۸ اثری که توسط ۲۸ شرکت کننده ارسال شود . جا دارد همینجا قدردان زحمات دوستانی باشم که در این حرکت یاری ام کردند ، همچنین دوستانی که  از طریق وبلاگهایشان زحمت انتشار فراخوان را کشیدند .  و حتی دوست ناشناسی که فراخوان داستانهای ده کلمه ای را در اینجا قرار داده بود . همانطور که پیش تر اشاره کردم ۱۱۸ اثر رسیده بود که بعد از گذشت چند روز از ارسال داستانها احساس کردم به تنهائی امر خطیر داوری آثار را  انجام ندهم به همین خاطر در شرایط حساس انتخاب و داوری از دو دوست دست به قلم یاری گرفتم . داوری آثار چند مرحله داشت . در مرحله اول آثاری که روایت های داستانی داشتند را از آن دسته آثاری که روایت های غیر داستانی داشتند جدا کردیم . تمامشان را با مشخصات در فایل اول قرار داده ام . از بین آثاری که روایت های داستانی داشتند ۲۲ اثر انتخاب شد که می توانید آنها را در فایل دوم مشاهده کنید . این مرحله ی دوم انتخاب ها بود که داوری در بین همین آثار انجام شد . بنا به صلاحدید داوران به جای سه اثر برگزیده ، پنج اثر را به عنوان آثار برگزیده و پنج اثر را به عنوان شایسته تقدیر در نظر گرفتیم که علاوه بر ادامه متن در فایل دوم قابل مشاهده  هستند . البته لازم به ذکر است که برخی آثار را به خاطر برخی مسائل از جمله یک واژه بیشتر یا غلط املائی و نگارشی از دور مسابقه حذف نکردیم . صاحبان آثار برگزیده و شایسته تقدیر  آدرس دقیق پستی خود را به این ایمیل shahab.abroshan@gmail.com ارسال کنند . البته یک خبر خوب دیگر هم برای صاحبان ۲۲ اثری که در فایل دوم هستند دارم که از طریق ایمیل برای تک تکشان شرح داده و مدتی بعد به صورت علنی در همین مکان اعلام  خواهم نمود .

File 1 – MS WordFile 2 – MS WordFile 1 – PDF / File 2 – PDF

بیانیه هیئت داوران :

داستانهای ارسالی حجم غیر قابل پیش بینی داشتند . با توجه به اینکه هدف برگزیدن ، داستان های فلش فیکش بوده است ، عنصر روایت نقش پررنگی در این مسئله دارد . بنابراین داستانهائی که بیشتر به صورت کاریکلماتور و یا SMS بوده اند از بخش مسابقه خارج شده اند . در مرحله داوری سه معیار روایت داستانی ، بدیع بودن اثر و استفاده صحیح از امکانات کلمه مد نظر قرار گرفته که ۵ اثر زیر به عنوان برگزیده شناخته شدند .

« هیچ اولویتی در آثار برگزیده وجود ندارد . ترتیب تنها بر اساس شماره ی اختصاصی هر داستان صورت گرفته »

۶ – مجرد

مجرد بود اما چراغ خواب اتاقش ، خاطرات وحشتناکی داشت . « رجبعلی محبی »

۹۱ –  هزار خاطره یک … هزار خاطره دو … هزار خاطره سه … فروخــ.. « محسن مریدی »

۹۷ –  دستهایش را گرفتم و لبخند زدیم . گوشش را با شانه اش خاراند . « مهناز سپهری »

۱۰۸-  می‌خوامت… دست خودم نیس . دلامصب… الو قطع نکن… گه خوردم  « احسان نفیسی »

۱۱۲-  زن بیهوش بود

– واای چقد نازه

کاش سقطش نمی کرد

بی رحم  « حامد علیپور »

با توجه به عنصر روایت و همچنین نگاه داستانی ۵ اثر زیر از سایر آثار ارسالی به رای هیئت داوران نزدیک بوده و پس از رقابتی نزدیک شایسته تقدیر شناخته می شوند .

۲۴- بعد از سالها گفت دوستت دارم اما من خوابم می آمد . « ثریا »

۲۹- عکاسی میکردم . قبایش را روی دوربینم کشید ، من دختر بودم « مریم ضرابی »

۷۳- بعد عقدم شنیدم ناصر مفقودالاثر نشده از جنگ برگشته « صبا سلمانزاده »

۷۸ – ۳۰۱۰

متقاضیان فرزند ؛ دقت کنید ! نمونه‌های فروخته‌شده را پس نمی‌گیریم . « نرگس محمدی »

۱۰۴-  موها و بدنش می سوخت . آرزو کرد ، خرافات هم آتش می گرفت . « مریم سادات پور »

***

یک خبر برای شرکت کنندگان هرمزگانی : تمامی دوستان هرمزگانی شرکت کننده به ورک شاپ « فلش فیکش » که در پیرو همین مسابقه برگزار میشود دعوت میشوند . عزیزانی که مایل به شرکت در این ورک شاپ یک روزه هستند ، حضور خودشان را از طریق ایمیل اعلام کنند تا جزئیتات برگزاری ورک شاپ برایشان ارسال شود .

تمامی بازدیدکنندگان وبلاگ نیز تا ۱۵ دیماه فرصت دارند شماره داستان مورد علاقه خودشان را در بخش نظرات همین مطلب بفرستند . به بهترین اثر انتخاب شده از سوی بازدیدکنندگان هدیه ناقابلی اهدا میشود . برای راحتی کارتان فایل شماره ۱ را نظاره کنید .

۷۴ نظر موضوع: راپرت, هنر و ادب

74 پاسخ به “اعلام نتایج داستانهای ده کلمه ای فراموشی لی (دومین دوره)”

  1. بهشب گفت:

    با احترام با انتخاب شدگان توسط هیت داوران من این اثر ار انخاب می کنم.
    من داستان شماره ۳ پیرانه فرزانه را انتخاب می کنم.

    • لی گفت:

      سلام بهشب جان . ممنون . اما شماره اصلی اون داستان ۲۲ است . پس شماره مورد نظر شما عدد ۲۲ است …

  2. آرزو گفت:

    با تشکر من داستان شماره ۹۷ – خانم « مهناز سپهری » را انتخاب می کنم .

  3. خسته نبي كاكاي گلم
    يه غايه دگه اتام يكي اثرون انتخاب اكنم

  4. نرگس گفت:

    سلام به لی عزیز. به شما و بقیه دوستانتان خسته نباشید می گویم.
    من داستانک شماره نود و هفت، نوشتهء خانم مهناز سپهری را انتخاب می کنم.

  5. مریم گفت:

    سلام .من داستان شماره ۲۴ نوشته ثریا رو انتخاب می کنم.

  6. محمد قیم گفت:

    سلام دوست گرامی
    با توجه به داوری اتضاحی که داشتید به جای رای نقد میکنم تا ببینید نکاتی را که متاسفانه به سادگی از کنارش گذشتید
    داستان شماره ۹۱ نوشته محسن مریدی در اصول داستان نویسی تکرار یک کلمه در جمله امتیازی منفی هست اما شما در این داستان ده کلمه ای که دو کلمه هزار خاطره سه مرتبه تکرار شده به اون امتیاز دادین نکته دوم استفاده از سه نقطه ( … ) در اصول داستان نویسی که آموختیم معنی این سه نقطه در انتها یا میانه جمله یعنی ادامه دار یا چیزهای دیگری را هم شامل می شود اما تقاضا دارم اساس شما به عنوان داور برای دادن امتیاز به این اثر چه بود وقتی باید بجای سه نقطه از ویرگول ( ، ) استفاده میشد و نکته سوم که کلمه آخر رو ناقص نوشته فروخ مشخص هست به معنی فروخته شد هست پس معماوار نیست که امتیازی تعلق بگیره بلکه برعکس چون ناقص نوشته و قابل حدسه مخاطب رو کودن دانسته و امتیازش منفیه

    • لی گفت:

      سلام جناب آقای قیم
      سپاس از نظراتی که دادید
      من تنها به عنوان یک نفر از جمعی که داوری آثار را انجام داده نظر خودم را نسبت به داستان شماره ۹۱ می گویم . در این اثر نویسنده نه قصد مطرح کردن سوالی در ذهن خواننده را داشته که بخواهد کلمه اش را ناقص بگذارد و نه همیشه تکرار یک حرف می تواند آفتی باشد برای یک متن . شاید سه نقطه در ظاهر امر حس ادامه دار بودن جمله ها را برساند اما برداشت من این است که این داستان باعث سوتفاهمی شده برای شما که با چند بار خواندنش برطرف شود .
      به نکته ای که در اول متن آمده توجه کنید :

      البته لازم به ذکر است که برخی آثار را به خاطر برخی مسائل از جمله یک واژه بیشتر یا غلط املائی و نگارشی از دور مسابقه حذف نکردیم .

      • دخت گفت:

        سلام آقای نا منعطف عزیز. گاهی اوقات هم این تکرار به نوشته زیبایی میده.اینو تو دستور زبان دبیرستان هم نوشتن.

        بله کلمهٔ فروخته شد هم اصلا معمّا گونه نیست. اما حس می‌شه که دلیلش ناراحتی‌ از فروخته شدن خاطراته که خواسته اینجوری بیشتر اون ناراحتی احساس بشه..

        • محمد قیم گفت:

          سلام خانم دانشمند منعطف تکرار زمانی زیبایی میده که متن حد اقل یک صفحه باشه نه یک جمله ده کلمه ای

        • دخت گفت:

          این قسمت حراجی رو چطور بدون تکرار مینوشت؟؟

          این تکرار در حراجی حسّ تموم شدن و اینکه ثانیه‌ها دارن میگذرن رو به وجود میاره!

      • م د گفت:

        سلام
        ببخشيد بنده هم دو اثر به نام آرماتور بند و دستبند ارسال كرده بودم اما در بين ۱۱۸اثر نديدم . ميشه بگين چه اتفاقي افتاده؟

        • لی گفت:

          سلام.
          شما کجا رو نگاه کردید؟
          هنوز آثار به نمایش در نیامده. شما به تاریخ این پست نگاه کنید. این پست مربوط به سال ۸۹ و دومین دوره ی این مسابقه ی ادبی است.

        • م . د گفت:

          بله ! درسته ! .خيلي ممنون !

  7. محمد قیم گفت:

    در داستان ۱۰۸ نوشته احسان نفیسی در داستان از کلمه زشت و وقیح گه استفاده شده که شان ادبیات فارسی رو پایین آورده و کلمه دلامصب مخفف کلمه دهه لا مصب هست اما همین کلمه ای که در داستان استفاده شده دو کلمه هست چون لامصب کلمه ای هست دو بخشب لا ” مصب که هر دو از زبان عربی در ادبیات ما هست اما معنی داره و پذیرفته شده شما یک داستان ۱۱ کلمه ای که داخلش فحش هست انتخاب کردین

    • دخت گفت:

      آقای آاا منعطف عزیز،این داستان یکجور مکا لمه ی روزمره رو نشون میده که باید گویای این مکالمه باشه.آدما که با هم کتابی‌ حرف نمیزنن.مثلا بجای گه که میگین زشت و‌ قبیح،میگفت مدفوع خوردم؟؟؟؟!!!!

      درضمن لامصب هم در اصل لا مذهب هست.این کلمه که الان لامصب میگیم یک کلمه محسوب می‌شه در فارسی

      • محمد قیم گفت:

        خانم دانشمند عزیز عرصه ادبیات عرصه ای هست که با اون برای زندگی ادم ها فرهنگ سازی میشه بله تو مکالمات روزمره این کلمات مشکلی نداره اما اگر قرار باشه ادبیات که ریشه کلمه از ادب میاد بخواد با داستانهاش همچین کلماتی رو بازگو کنه نشان از تایید اون کلمات هست و باید نام این عرصه رو چیز دیگری گذاشت . من نمیگم در داستان همچین کلامی رو نباید نوشت اما در داستان ده کلمه ای نوشتن این کلمه رو تایید میکنید ؟ میتونست بجای این کلمه بگه غلط کردم که تقریبا معنی و مفهوم لازم رو میرسوند در ضمن خانم دانشمندی که یاد آوری کردید لا مصب همون لا مذهب هست بلهمعنی کلمه مصب و مذهب یکی هست اما هر دو از زبان عربی وارد فارسی شده و این کلمه در زبان عربی مشتق از دو کلمه هست لا + مصب

        • دخت گفت:

          چرا در مکالمات روز مر‌ه مشکلی‌ نداره و در نوشتن مشکل؟؟

          این یکجور سانسور می‌شه! این هم گوشه‌ای از ادبیات هست..مکالمات!

          می‌شه مثل تاریخ نویسی پادشاه‌ها ! که فقط از فتوحات و غنایم‌ای که داشتند مینوشتند نه از بد ای‌ها و خونریزی‌ها و کشت و کشتار.

  8. محمد قیم گفت:

    داستان ۱۱۲ حامد علیپور از لحاظ لغوی فوق ضعیفه…. از یک شاخه به شاخه ای دیگه پریده …. در کل مخاطب کودن و ابله فرض شده به این دلایل : زن بیهوش بود : وای چقد نازه : “اولا کودک را تنها در زمانی سقط میکنند که جنین باشد و جنین پوستی تیره و سری دو برابر بدنش دارد چگونه میتوان آن را زیبا فرض کرد ؟ دوم بجاب کلمه چقد بهتر بود از کلمه چقدر و همچنین بجای کلمه کاش سقطش مثلا از پیشوند ای ( ای کاش ) یا پسوند ” ی ( کاشکی ) استفاده شود من به آقای علیپور توصیه میکنم درباره سوژهای که قصد نوشتنش را دارد کمی تحقیق کند

  9. محمد قیم گفت:

    داستان ۲۴ نوشته خانم ثریا و و به خصوص ۲۹ خانم مریم ضرابی چه اصول نوشتاری ل و عنصر داستانی داره لطفا ” توضیح بدین تا ما هم یاد بگیریم

    • دخت گفت:

      من شماره ۲۴ رو اینجوری تصور می‌کنم که یه زن و شوهر روی تخت دراز کشیدن. هر ۲ تنهان انگار.مرد بد از سالها خشکی و توداری و زن خواستار شنیدن ائ‌ این جمله از مرد،بالاخره جمله ی دوستت دارم رو میشنوه.اما میگه خوابم میومد..دیگه رمقی نمونده انگار

      ۲۹ رو هم حس کردم میخواد محدود کردن دید دخترها رو نشون بده.که دخترا حق دیدن همه‌چیز رو نداران.شاید عکاسی‌ اینجا اشاره به دید داره که این قبا که نشانه یه فرد هست (حالا قبا ی هرکسی هست) اون دید رو محدود می‌کنه.

      • محمد قیم گفت:

        اگر همه داستان ها در ذهن شما اینجوری باشه پس رمان های م مودب پور لابد شایسته جایزه نوبل ادبیات هستن ؟!!!

        • دخت گفت:

          شما چرا منظور رو درست نمیگیرین که درست قضاوت کنید؟؟؟

          نگفتم از تصویری که تو ذهن ساختن خوشم میاد..شما گفتین جنبه ی داستانیش کجاست منم گفتم این چیزی ی که تو ذهن شکل میگیره

    • دخت گفت:

      ۲۹ رو حس کردم میخواد محدود کردن دید دخترها رو نشون بده.که دخترا حق دیدن همه‌چیز رو نداران.شاید عکاسی‌ اینجا اشاره به دید داره که این قبا که نشانه یه فرد هست (حالا قبا ی هرکسی هست) اون دید رو محدود می‌کنه.

      • دخت گفت:

        ۲۴ هم تو ذهن من یک زن و شوهر تنها رو تخت ۲ نفر اومد تو ذهنم که زن در حسرت شنیدن دوستت دارم از مرد بوده اما وقتی‌ این جمله رو مرد میگه که دیگه رمقی نمونده بوده.

  10. محمد قیم گفت:

    داستان ۷۸ نرگس محمدی داستان نیست و لطیفه است که در بین تلفن های همراه پیامک میشه و هیچ معنی و عنصر روایت داستانی در اون نمیبینم ..و اگر شما میبینی برای ما هم توضیح بده

    • دخت گفت:

      بله! جنس فروخته شده پس گرفته نمی‌شود و از تعویض معذوریم رو خیلی‌ شنیدیم و تکراری هست اما وقتی‌ این رو به یک عنصر انسانی‌ و عاطفی مثل فرزند نسبت میدیم که انتخابی نیست باعث جذاب شدن نوشته می‌شه.

      ما که تا حالا این جمله رو تو پیامک‌ها ندیدیم!!

      • محمد قیم گفت:

        ببخشید شما در خرید و فروش فرزند جذابیت می بینید ؟ توصیه میکنم حتما ” به یک پزشک روانشناس مراجعه کنید
        در ضمن با دوستانی پیامک رد و بدل کنید که پیامک های جدید را دارند!!!!!

        • دخت گفت:

          منظور بنده این نبود که خرید و فروش فرزند جذابه..منظورم خلق یک چیز نه متعارف بود..شما هم که فقط میخواین ایراد بگیرین

  11. محمد قیم گفت:

    ۷۴ صبا سلمانزاده عدم استفاده از کلمات مناسب .. بعد عقدم شنیدم….
    نیاز به کلمه رابط بین بعد و عقد مثل کلمه از ” بعد از عقدم شنیدم…..
    مفقودالاثر نشده از جنگ برگشته نیاز به کلمه رابط مثل ” و ” میان دو کلمه نشده ” جنگ :
    مفقود الاثر نشده و از جنگ برگشته
    نکته بعد اینکه جنگ یک نوع عمل هست و شایسته است که محل انجامش رو ذکر کرد نه خودش رو به عنوان مثال بجای واژه از جنگ برگشته بنویسیم از جبهه برگشته

    • دخت گفت:

      از جنگ برگشته یک چیز عامیانه هست و گاهی‌ خوبه که همه چیز رو در ۴ چوب قرار ندیم. وگرنه داستان نویسی هیچ تغییر و رشدی نمی‌کنه!!

      • محمد قیم گفت:

        خانم دانشمند شکستن چهارچوب زمانی درست هست و باعث رشد میشه که شما با شکستن اون چهارچرب یک چهارچوب نوشتاری کاملتر رو پدید بیاری… من عرض کردم جنگ عملی هست که انسان انجام میده اما جنگ جا و مکان خاص خودش رو داره….

  12. محمد قیم گفت:

    این نکته که شما فرمودین بخاطر غلط املایی و یک کلمه بیشتر حذف نکردی خوب با این کار دو اشتباه بزرگ مرتکب شدید… اشتباه اول اینکه قوانین رو که خودتون تعیین کردین زیر پا گذاشتین…. نکته دوم کسی که به قوانینی که شما تعیین کردین احترام گذاشت مقامی نمیاره اما اونی که قوانین رو مثل خود شما شکست شایسته تقدیر میشه ؟ من نیازی به انتخاب در این جشنواره نداشتم و ندارم به لطف خدا تا بحال ۶ جایزه ادبی بردم اما داوری این شکلی حقیقتش جایی ندیدم

    • لی گفت:

      من تبریک می گم ۶ جایزه ادبی که شما دریافت کردید . فکر می کردم انتقاد شما نسبت به یک اثره دیدم مثل اینکه شما با تمامی آثار غیر آثار خودتون مشکل دارید . ( فرصتی نیست که من براتون شرح بدم که بچه ۶ ماهه رو هم سقط می کنند یا واژه گه هم جز ادبیاتمون محسوب میشه…) امیدوارم در آینده هم بتونید جوایز بیشتری رو کسب کنید دوست عزیز …

      • محمد قیم گفت:

        بچه شش ماهه رو تنها زمانی سقط میکنند که وجودش برای مادر خطرناک باشه و باعث مرگ مادر بشه پس در این شرایط نمیشه به مادر گفت بی رحم واژه گه در ادبیات چاله میدونی موجود هست که گویا واژه ایست که تیم داوری زیاد استفاده میکرده و میپسنده ….بنده فکر کردم جنبه نقد پذیری دارید و نقد کردم … شما که خودت قانون میذاری بعد خودت قانون رو زیرپا میگذاری جا برای بحث باقی نمیذاره…
        هر چه بگندد نمکش میزنند
        وای به روزی که بگندد نمک

        • لی گفت:

          سپاس از توهین هائی که در کامنت قبل فرمودید . من تمام نظرات شما رو خواندم اما قرا نیست موافقشان باشم . احساس می کنم این نوع برخورد شما هم کمی بی انصافی است . وقتی می گویم بچه شش ماهه را سقط می کنند یعنی برای من همین کافی است که در این سن سقط کردن اتفاق می افتد ، پس می شود در عین بی رحمی بچه ای را در این سن سقط کرد . نمی دانستم در ادبیات داستانی و نمایشی ما اصلاً این واژه ( گه ) استفاده نمی شود و همه شخصیت ها با ادبیات نوشتاری حرف می زنند . یا چشم ها و گوش های من مشکل داشته یا برخورد شما با این نوع آثار کم است .

    • دخت گفت:

      شما علاوه بر نا منعطف بودن انتقاد نا پذیر هم هستید.عین بچه های ننر

      • محمد قیم گفت:

        من به شما توصیه اکید دارم به شغل خیاطی رو بیارید چون ماشاالله خوب میبری و میدوری برای خودت…. شما انتقاد از روی منطق داشته باش من خواهم پذیرفت اما اینکه شما در بحث من و این آقا خودتون رو جا کردین و نظر میدین داستان اون نخودی هست که خودش رو در هر دیگ آش جا میکنه. شما به من گفتی نا منعطف و نقد نا پذیر و مثل بچه های ننر… این ها رو در شرایطی گفتی که من رو نمیشناسی حالا پس نقد من رو بپذیر … شما هم یک انسان فضول و نادانی که اطرافیانش بهش گفتن فهمیده است و دانا دقیقا ” همان ها که به آقای شماعی زاده گفتند صدای قشنگی داری… حافظ شعری رو برای امثال تو گفته :
        ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
        عرض خود میبری و زحمت ما میداری

        • دخت گفت:

          خیلی‌ هم با مزه هستین…خوب البته اینجا ذکر نشده که مکالمه بین چه کسانی‌ هست..احساس مغز متفکر بودن هم بد دردیه..لازم نیست شما رو بشناسم،چون اخلاق بچه‌های ننر و شما در این بحث‌ها شبیه هستن،،..خیلی‌ جای تأسف داره برای شما آقای سیمرغ..ببخشید خداوندگار ادبیات(فکر کنم این بهتره)

  13. سلام
    خیلی خوشحالم که یکی از داستان هایم برگزیده شده. اول بگم اصلا فکرش رو نمی کردم انتخاب بشه . فقط بریا تجربه و حصور بین دوستان شرکت کردم. ممنون لی عزیز بابت برگزاری مسابقه.

    پی نوشت : من کی بیام سوئیچ بی ام و رو تحویل بگریم.؟ آیا مراسم برگزار میکنید برای اهدای جوایز یا همینجوری بیایم بگیریم :دی !!!

  14. پدربزرگ گفت:

    سلام
    نظر شخصی من بعنوان یک بازدید کننده وبلاگ اینه که چه بهتر بود هیئت داوران .همان نظرات بینندگان بود . با احترام به ۵ اثر برگزیده مخصوصا آثار خانم محمدی انتخاب من اثر شماره ۶۰ آقای رنجبری

    • لی گفت:

      سلام
      سپاس از شما . با حرف شما کاملا موافقم امابرای این امر یک سری موانع هست که ان شا الله اگر تا سال آینده بر طرف شد ، تغیراتی را حاصل می کنیم .

  15. لو ديريا گفت:

    دير آمديم اينجا چه خبــــره !!!

    من شماره ۶ و ۶۲ را انتخاب مي كنم

  16. دسامبر سفید گفت:

    لی جان خسته نباشی عالی بودن واقعا خیلی خوب بودن

    ۲۹ مریم ضرابی
    ۷۸ نرگش محمدی
    ۱۱۶ حامد علیپور
    ۱۰۳ مریم سادات

    خیلی های دیگه هم عالی بودن
    اینجا هم بگم گاهی امکان داره یک داستان مشکل ادبیاتی داشته باشه ولی احساس ادم رو دگرگون کنه من به این داستان میگم یه داستان خوب و اثر گذار

  17. تا سال دیگه همین جا

  18. گباسی گفت:

    سلام من داستان شماره ۱۹ نوشته مرصاد پودات رو انتخاب میکنم.

  19. کامران گفت:

    سلام و با خسته نباشید
    به نظرم شماره ۶ بهترین داستان بود.

  20. ریحانه گفت:

    داستان شماره ۶ (مجرد) واقعیت تلخ جامعه امروز رو در چندیدن کلمه بیان کرده. بهترینه به نظر من.

  21. سلام
    نقدباعث رشدوشكوفايي ميشود درصوت احترام متقابل.

  22. امامدادي گفت:

    سلام
    عزيز؟؟؟

  23. مریم گفت:

    سلام
    من این سه مورد رو به ترتیب انتخاب میکنم
    ۶*
    ۹۷
    ۱۰۸
    کارای بقیه هم واقعا خوب بودن
    شماره ۶
    زندگی امروزی و تلخ انسان!
    شاید بهتر باشه با این ده کلمه ، کمی خودمونو تکون بدیم و فکر کنیم!
    …۶… (مجرد)

  24. احسان گفت:

    شهاب سلام
    من شماره ۶ رو اتنخاب میکنم
    مرسی خوب باشی .

  25. منا گفت:

    سلام آقای آبروشن
    با سپاس از این حرکت زیبا ی شما

    من به ترتیب به داستانهای زیر رای میدم:

    ۹۷ مهناز سپهری
    ۶۲ آهو جان
    ۷۰ علیرضا مختاری
    ۸۷ محمد قیم
    ۹۳ محسن مریدی

    برای آقای محمد قیم گرامی:
    نقد شما کمی بُرنده بود هرچند با قسمت هایی از آن موافق بودم اما فکر نمی کنید این حرکت های زیبا را باید حمایت کرد؟ با پیشنهاد هایی برای بهتر شدن نه کندن همه چیز از بیخ و بن .
    سخت نگیرید …

    • محمد قیم گفت:

      سلام دوست گرامی منا خانم:
      فرمایشات شما متین هست اما دقت کنید که در بالای صفحه هیئت داوران بیانیه دادن که معیار انتخابمون این بوده بعد چیزی که ما میبینیم بر خلاف اون گفته رو نشان میده… من با کسی مشکلی ندارم اما زمانی که یک قانون تعیین میشه( مثل ده کلمه ای بودن داستان ) بعد هون اشخاصی که قانون رو تایین کردن قانون رو زیر پا بگذارن آیا این نکته نشاندهنده ضعف نیست ؟ قضاوت رو به خود شما میسپارم من چیزی که دارم میبینم یک سری انتخاب سلیقه ای بوده و هیچ معیار نوشتاری و دستور زبان فارسی در این آثار نمیبینم اگر شما دیدی ما رو هم خبر کن…. در رابطه با حمایت ه بله حمایت باید کرد اما نه از کسی که خودش قانون تعیین کنه و بعد قانون رو بشکنه اینجور مسابقات که سلیقه ای انتخاب میشه باعث میشه اون نویسنده جوان که اولین بار هست شرکت کرده ببینه این جور مسائل رو قید شرکت در باقی مسابقات رو میزنه که اونوقت باید بگیم حق داره

      • منا گفت:

        آقای قیم گرامی:
        این مسابقه تازه دومین سالیه که داره برگزار میشه و مطمئن باشین سال آینده بسیار قوی تر از امسال خواهد بود همونطور که امسال از پارسال . من هم شرکت کرده بودم و هیچ کدوم از داستان هام هم رای نیوورد اما نه نا امید شدم نه قیدشو زدم چون برای اثبات چیزی نیومده بودم. سال آینده هم اگر خبردار بشم حتما شرکت می کنم.
        من از الان باهاتون شرط می بندم که سال آینده خیلی قوی تر برگزار خواهد شد.
        شاد باشید.

        • محمد قیم گفت:

          انشاالله که سال بعد بهتر و قویتر برگزار بشه
          برای شما و سایر دوستان موفقیت و شادمانی آرزومندم

  26. فسیل زنده گفت:

    سلام
    واقعا داوری کاره بسیار سختیه.همگی خسته نباشید.

  27. لی یه سر به وبلاگم بزن دعوتی

    • لی گفت:

      سلام
      ممنون
      :)
      خیلی خیلی خوشحالم کردید…
      فقط تا روز ۱۵ دی متاسفانه نمیشه . نظر سنجی داستانها تموم بشه چشم …

  28. پرستو گفت:

    سلام.من شماره ي ۷۶ صبا سلمان زاده رو انتخاب ميكنم.

  29. دخت گفت:

    ۹۱
    ۹۷
    ۱۰۸
    ۲۹
    ۷۸

  30. سپهری گفت:

    سلام خسته نباشید نمی خواهید دوباره بازی را راه بیندازید ؟
    دو خطی، بیست کلمه ای،پنج کلمه ای،…هرچه می پسندید…بازی قشنگی بود

    • لی گفت:

      سلام
      فعلا به ده کلمه راضی هستیم . : -)
      ان شا الله سال آینده باز کارهاتون رو بفرستید . اگه خدا فرصتی داد برای ادامه اش .

  31. شاهین بهرامی گفت:

    داستان خانم صبا سلمانزاده را پسندیدم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.