آغاز سرنگونی دیکتاتورهای خاورمیانه را شاید بشود با خود سوزی جوان تونسی دانست که بعد از این اقدام بود که مردم تونس و چند کشور مسلمان دیگر در خاورمیانه علیه دیکتاتوری سرزمینشان قیام کردند . نوشتن این متن به خاطر رفتار جوانی حدودا سی و چند ساله در میدان انقلاب بود که ساعاتی پیش اقدام به خود سوزی کرده است . اگر چه بعد از دقایقی توسط آتش نشانی خاموش شده و از طریق آمبولانس به بیمارستان انتقال داده شده اما خواستم به او بگویم اگر حرکت تو ادامه دهنده ی حرکت جوان تونسی است در واقع یک خیال واهی تو را برداشته برادر ، اگر هزاران نفر هم در همین خیابان های مملکت خودشان را به آتش بکشند ( که به اندازه کافی وسط همین خیابان ها به دار آویخته شده و با چاقو و قمه کِشی جان باخته اند ) آب از آب تکان نمی خورد . که تکان نخورده مدتیست . مردمی که به بدبختی و فلاکت عادت کنند و خو بگیرند را به این سادگی ها نمی توان به خود آورد . همین .
راستی تمام لحظاتی که داشتی در سوزش و درد ، آه و ناله می کردی کسی به دادت رسید یا همه داشتند با گوشی های تلفنشان ویدئوی جدید ضبط می کردند ؟
پ . ن : فعلا از وضعیت جوان خبری نیست .
12 پاسخ
“همه داشتند با گوشی های تلفنشان ویدئوی جدید ضبط می کردند ؟”
میترسم لی عزیز، میترسم
یه روز به ترسیدن هم عادت می کنیم .
گفتنی را گفتید. دیگر جز رنج بردن و تاسف خوردن چیزی نمیماند که بگویم!
بله . گاهی فقط باید سکوت کنیم . همین .
وقتی ابتدای پست را خواندم . همین ادامه در ذهنم بود اما احساس میکردم تو این حرف را نزنی. فقط احساس میردم ! امید پر !
پراا گراف آخر حقیقت تلخ ! شاید هم بیماری تلخ
طعم تلخ حقیقت توی این مملکت جاش رو به هیچ حقیقت شیرینی نمی ده …. بله دوست من .
نمی دانم شهاب , نمی دانم چرا نمی توانم اینجور آدمها را درک کنم , از نظر من حتی آنکه زیر بار فشار و درد سکوت می کند قهرمان تر است , محترم تر است تا آنکه خودش را . . . می خواهم بگویم هیچ چیز آنقدر ارزشش را ندارد که بخواهی . . . نمی دانم , شاید اشتباه می کنم .
آره . متوجه ام . اما من نمی خوام نسبت به کار این بنده خدا قضاوتی کنم ولی یک جمله هست که میگه :
نه زندگی آنقدر زیباست و نه مرگ آنقدر ترسناک که انسان بخواهد به خاطرش شرفش را بفروشد . فکر کنم از امام علی باشه …
اگه موقع سوختن اون مرد اونجا بودی چیکار می کردی ؟! و یا بعد از سوختنش مردم چه کار باید می کردند مثلا؟!
نمی دونم اون لحظه چه کار می کردم و نمی دونم مردم اون لحظه چه کار کردند یا نکردند . بیشتر نظرم نسبت به این مسئله اینه که هر پنج تا انگشت اندازه ی هم نیست . همچین حرکتی در سرزمین دیگه ای یک بازتاب دیگری داره و یک جریانی رو بوجود میاره . همین حرکت در سرزمین ما با برخورد ساده ی مردم رو برو میشه .
برخورد ساده مردم نه !! برخورد ساده ما !!
منظورمون شاید یکی باشه . تو اسمش رو میذاری ما من اسمش رو میذارم مردم .