اصلا دیالوگ یادم نیست اما در صحنه ای شوهر فریدا به او چیزی میگوید شبیه این: درسته خدا رو قبول ندارم، اما روزی هزار بار شکرش می کنم که تو رو به من داد…
اصلا دیالوگ یادم نیست اما در صحنه ای شوهر فریدا به او چیزی میگوید شبیه این: درسته خدا رو قبول ندارم، اما روزی هزار بار شکرش می کنم که تو رو به من داد…