پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

دو سال پیش در همچنین روزی

​احتمالا این آخرش بوده.

—-

تو همیشه تو قلبمی، با تمام خاطرات خوب و بدی که گذاشتیو رفتی. 

خداحافظ فرهاد،

دیدارمون به قیامت.

دلتنگت میشم.

—–

امشب یه مسیج از شماره ناشناس، اشتباه به گوشی من فرستاده شده بود.

—–

هر فرهادی می شناسید که جدیدا گذاشته و رفته، بهش بگید این مسیجش تو گوشی من جا مونده و احتمالا شیرین منتظرشه. برگرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها

دندان فیل

بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله‌، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم

خفه‌خون گرفتگان

۹۶ خفه‌خون ۹۸ خفه‌خون ۴۰۱ باز هم خفه‌خون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون می‌رسید به صفوف اسلحه به دستان