یکی از خوش اقبالی‌های من در زندگی داشتن یک مادربزرگ و پدربزرگ دوست‌داشتنی بود که توی اون خونه‌های قدیمی که وسطش حوض و دورتادورش بوته گل سرخ و درخت انگور کاشته بودند زندگی می‌کردند. جایی که هر تابستون ما خودمون رو به این جمع دوست‌داشتنی می‌رسوندیم.

این عکس رو توی یکی از گروه‌های خانوادگی به اشتراک گذاشته بودند. یادگاریست از سال ۶۵ شمسی.

پ.ن: در این عکس مادربزرگم روسری سورمه‌ای و پدربزرگم ژاکت قهوه‌ای به تن کرده.

بدون نظر موضوع: بدین سان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.