۱۷ خرداد ۱۴۰۴

پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

هیچ چیز مهم نیست!

با مشاهده فیلم «هیچ چیز مهم نیست» در ابتدا این تصور در بیننده بوجود می‌آید که با یک اثر فرم‌گرا مواجه است نه یک اثر قصه‌محور.
کل مفهوم فیلم در یک جمله خلاصه می‌شود: زنی که می‌خواهد بنا به دلایلی جنین خود را سقط کند.
در ابتدا این تصور به وجود می‌آید که فیلم فضای ذهنی زن را روایت می‌کند. تصویرهایی مانند ماهی های به دام افتاده قرار است مفهوم شرایط سخت زن را به بیننده گوشزد کنند. زن با تصمیم بر سقط انگار می‌خواهد خود را بکشد. به آب که می زند معلوم می شود یقین کرده سقط را انجام بدهد. از آب که خارج می‌شود به نظر می رسد از سقط پشیمان است اما کار از کار گذشته. پشیمانی و سردرگمی‌اش در گشتن به دنبال جنین به ذهن بیننده متبادر می‌شود. سگی در اطراف پرسه می‌زند که شاید تصویر ذهنی زن از مردی باشد که از او بچه دار شده. در انتها جنینی که لای تور زیر آب گیر کرده انگار قرار است سال ها در ذهن زن به زندگی اش ادامه دهد بدون اینکه قدم در دنیای واقعیت بگذارد.
بعد از تمام شدن فیلم مخاطب با تحسین شروع به کف زدن می‌کند. اما زمانی که کارگردان از فیلمش می‌گوید مخاطب متوجه می‌شود که صرفا با یک داستان خطی در مورد زن تنهایی که جنینش را به روشی(زدن به دریا) سقط می‌کند طرف است. اینجاست که این سوال بوجود می‌آید: چرا چنین موضوعی برای ساخت فیلم انتخاب شده؟ آیا صرفا برانگیختن ترحم مخاطب برای ساخت چنین فیلمی دلیل کافی است؟ در سال گذشته تعداد زیادی فیلم با موضوع سقط جنین ساخته شد که هر کدام حرف از دغدغه های زنانی می‌زدند که هر کدام بنا به دلایلی ناچار بودند به روشی جنین خود را سقط کنند. اما هیچ کدام جز برانگیختن ترحمِ لحظه ای در مخاطب حرفی به همراه نداشتند. نه آنقدر موضوع را درست هدایت کردند که ذهن مخاطب به سمت حمایت از قانون سقط جنین اختیاری برود و نه به گونه ای مسئله را بیان کردند که کار زن‌ها را نکوهش کنند. متاسفانه این موضوع آنقدر تکرار شده نمی‌توان برای انتخاب یک موضوع بکر به کارگردان احسنت گفت. انگار یک بلاتکلیفی در ذهن کارگردانان موج می‌زند که این شخصیت غمزده سرگردان چکار باید بکند!؟ سقط جنین معمولا اولین گزینه روی میز است! متاسفانه تصویر زن مغموم سرگردان تصویر زیباییست و همیشه کارگردان‌ها را وسوسه می کند که به چنین شخصیتی بپردازند اما مهم این است که این زن در بستر چه داستانی قرار می‌گیرد.
فیلم «هیچ چیز مهم نیست» از لحاظ مسائل فنی فیلم خوبیست. بازی بازیگر قابل قبول است و تصویربردار تصویرهای خوبی ثبت کرده، انتخاب پلان ها هم به خوبی صورت گرفته است. کارگردان به خوبی از پس جوانب مختلف کار برآمده است. تنها مشکل فیلم صداگذاری آن است که در بعضی دقایق فیلم با شخصیت همراه نیست. (برای مثال صدای راه رفتن دختر) جز چند خطای جزئی مشکل دیگری در فیلم دیده نمی شود.
باید به خانم شقایق جهانداری و عوامل فیلمش خسته نباشید گفت و از آنها برای ساخت فیلم در فضای راکد سینمای هرمزگان تشکر کرد.
در پایان این سوال برای من پیش می‌آید که خانم جهانداری انتظار درک چه مطلبی را از مخاطب دارند؟ و چرا؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *