یادداشتی بر سریال The Handmaid’s Tale

آخرین قسمت از فصل اول سریال داستان ندیمه یا همان The Handmaid’s Tale به این دلیل با اهمیت و قابل بررسی‌ست که به زنده نگه داشتن امید در یک جامعه بسته و دیکتاتوری می‌پردازد. و صد البته برای مخاطب خاورمیانه‌ای مهم است که انگار داستان بر اساس شرایط دهشتناکِ سایه حکومت دیکتاتوری بر زندگی آنها نوشته شده است.
سریال خدایان آمریکایی (American Gods) که در آخرین قسمت از فصل اول خود به تغییرات گسترده در خاورمیانه اشاره می‌کند و شروع تمام این تغیرات را انقلاب ۵۷ ایران می‌داند، به از دست رفتن قدرت زنان و همچنین تنزل جایگاه آنان پس از تغیر شرایط سیاسی می‌پردازد. و در ادامه حضور پر رنگ داعش در سالهای اخیر موضوعی‌ست که در این سریال شاهدش هستیم. از همین رو می‌توان قسمت پایانی سریال قصه ندیمه را ادامه این داستان دانست. آنجا که نقش اصلی مبارزه با حاکمیت توتالیتر را زنان ایفا می‌کنند. جایی که با هم مبارزه می‌کنند. به هم اعتماد می‌کنند و با هم در مقابل دیکتاتورهای زمانه به روش‌های خودشان می‌ایستند. اگر سریال خدایان آمریکایی می‌خواست بگوید که قدرت دیرینه‌ی زنان در تمامی امور با حضور دیکتاتوری‌های مختلف در خاورمیانه از بین رفته، قصه‌ی ندیمه می‌خواهد بگوید آن قدرت دوباره توسط خود زنان به دست خواهد آمد. جایی که زنان با هم همچون یک ارتش مقتدر در مقابل سنگسار همجنس خود (دختر بیگناهی که تنها می خواست مثل یک انسان عادی زندگی کند) می‌ایستند و تن به آن نمی‌دهند. ارتشی که ذره ذره راه خود را برای مبارزه و فرار از شرایط دهشتناک موجود پیدا می‌کند و خواهان تن دادن به آن نیست.
البته اگر پیش از این فیلم دندان نیش ساخته‌ی یورگوس لانتیموس کارگردان شهیر یونانی را دیده باشید و فضای رعب‌آور زندگی فرزندان حبس شده در آن خانه را تجربه کرده باشید دیدن جامعه دیکتاتوری سریال قصه ندیمه آنچنان عجیب و مبتکرانه به نظر نخواهد رسید. بی‌شک آثار بزرگی همچون دندان نیش مستقیم یا غیرمستقیم بر خلق فضای سریال قصه ندیمه تاثیرگذار بوده‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.