پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

کفرناحوم

همیشه یکی از جذاب‌ترین بخش‌های سینما دیدن آثار فیلمسازان خاورمیانه‌ایست. فیلم کفرناحوم ساخته‌س فیلمساز لبنانی ‌‌نادین لبکی اثری جذاب و استاندارد است که سال ۲۰۱۸ جایزه هیئت داوران جشنواره کن را نیز از آن خود کرد. داستان اگر چه به زندگی ناخوب مردم در شهری نزدیک بیروت می‌پر‌دازد، اما مساله مهاجرت غیرقانونی و وضعیت ناخوب سوری‌ها در آن شهر نیز یکی از مسائلی‌ست که فیلمساز در این فیلم به آن پرداخته و از دغدغه‌های اصلی‌اش به شمار می‌رود، تا حدی که او برای انتخاب بازیگر سراغ نابازیگران و البته یک کودک پناهجوی سوری رفته، کودکی که حضور درخشانی در این فیلم داشت و توانست یک تنه بخش زیادی از فیلم را به جلو هل دهد. اما با وجود این برخی سوالات پیرنگی چند جا آزاردهنده می‌شود. اینکه ما نمی‌دانیم چرا یک خانواده لبنانی نتوانستند برای بچه‌شان مدارک شناسایی بگیرند؟ چرا زن سیاه‌پوست حاضر شد بچه‌اش دست یک کودک با یک سرنوشت نامعلوم بماند (که حتی می‌توانست به خاطر بی‌توجهی آن جوان که قرار بود برایش مدارک جعلی بسازد کشته شود) اما به پلیس نگوید فرزندی دارد. چون ممکن است بچه‌اش را از او بگیرند؟ خب بچه که دستش نرسید و ممکن بود از بین برود. اینکه پسربچه از خانواده‌اش شکایت کرد چه شد؟ اینکه یک پرونده به انبوهی از پرونده‌ها اضافه شد دردی از آن خانواده و فرزندی که قرار بود در آینده به دنیا بیاید هم دوا کرد؟ پرداختنِ اینهمه جدی به مساله شکایت تنها منجر شد که کودک مدرک شناسایی بگیرد؟ بدون اینهمه پرداخت که انگار در نهایت سود آنچنانی نداشت گرفتن یک مدرک شناسایی اینقدر سخت و دور از انتظار بود؟
به هرحال اگر چه فیلم جان داشت و ریتم خوبش را تا یک سوم پایانی فیلم تقریبا حفظ کرد اما باقی ماندن این سوالات برای بیننده تا حدودی آزار دهنده بود. سوالاتی که بدون توجه به آن شاید بتوان بیشتر از دیدن آن لذت برد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

سنگ بزرگ

همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر می‌کنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار می‌شه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها

دندان فیل

بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله‌، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم