میلاد نسیم سبحان دوست قدیمی، هنرمند گرافیست و فیلمساز خوش آتیهایست که اخیرا فیلم کوتاه دومش با نام «او مثل من» را تمام کرده. او پس از تماشای اولین اکران فیلم کوتاه «دیسک خشدار» در جشن مستقل فیلم کوتاه ایران یادداشتی پیرامون فیلم نوشته که آن را اینجا میخوانید.
فیلم کوتاه «دیسک خش دار» / شهاب آب روشن
وقتی فیلم را دیدم به چند سال قبل پرتاب شدم. درست زمانی که در خوابگاه دانشگاه هنر با شهاب آشنا شدم. وقتی فیلم بندر گمبرونش را از روی لپ تاپش دیدم. همان وقتی که گپ و گفتی با او داشتم و او از لزوم عدم خودسانسوری در هنر و سینما حرف می زد. انگار بعد از این سالها او هنوز سر حرفش هست! انگار واقعا وقتی به او گفتیم باعث می شود جشنواره ها تو را کنار بگذارند شعار نمی داد که برایش مهم نیست. این که شعار نمی داد را بعد از چندین سال به من ثابت شد. شهاب در مسیر درستش قدم بر می دارد و مهمتر از همه استقامتش در مسیر خودش تحسین بر انگیز است. اما جدای از این موضوع پختگی اش در پرداخت بیش تر به چشم می آمد. سینمایی که شاید سلیقه من نباشد اما به خاطر چفت و بست درست در مدیوم خودش تحسین برانگیز است. قطعا چنین داستانی را اگر من بسازم اینگونه نخواهم ساخت و اینگونه نخواهم نوشت. اما وقتی آن را می بینم متوجه می شوم اصالت در کار شهاب آب روشن موج می زند. نه تقلید می کند. نه از کسی که سال گذشته به خاطر فیلمش همه جایزه ها را درو کرده پیروی می کند. و نه حتی پیرو استادی هست که همه کارش را در سینما می ستایند. نحوه بیانش مالِ خودش هست. همین و بس. بازی بازیگرانش هرچند بازیگران حرفه ای نبودند. اما با کنترل درست کارگردان به اندازه توانایی شان اجازه بروز پیدا می کنند و این باعث می شود توی ذوق نزنند. البته که فیلم در مقاطعی روی اعصاب تماشاگر است. آن جاهایی که اصطلاحاتی که بیشتر کاربرد فحش گونه در جامعه دارند در دیالوگ جای داده شده است. به نظرم برای نشان دادن زن ستیزی و ابژه بودن زن و یا هرچیز دیگر در جامعه می توان از راههای بهتری هم استفاده کرد. فکر کنم در این نقاط هم با شهاب اختلاف سلیقه داشته باشم و اگر من فیلمنامه را بنویسم به جایش دیالوگ های متناسب با سلیقه خودم بنویسم و در آن نگاه آنی مخاطب در سینما را بیشتر در نظر بگیرم. چون ممکن است در آن لحظه مخاطب با ضربه ای که بر اثر شنیدن دیالوگ های این چنینی می خورد از فیلم به بیرون پرتاب شود! این پرتاب شدن مخاطب به بیرون ریسک بزرگی است که من نمی پذیرم انجامش دهم و فقط شهاب آب روشن از پسش بر می آید.