۲۲ تیر ۱۴۰۴

پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

یک مخابرات فرسوده

چندشب پیش یک چیزی فهمیدم. یک دشت وسیع رو در نظر بگیرید، که دائم داره بهش نور خورشید می‌تابه. یک اتاقک ۲ در ۲ (حتی کوچکتر) وسط این دشته. این اتاقک نه در داره نه پنجره. کل این اتاقک با بلوک‌های سیمانی ساخته شده. بلوک‌های فرسوده، تنها راه ورود نور به این اتاق، همون درزهای بین بلوک‌های سیمانیه که نامنظم روی هم چیده شدند. تا سقف این اتاق پر از عکس‌ و فیلمه، من دائما دارم اون عکس‌ها و فیلم‌ها رو نگاه می‌کنم. و هی خوشحال می‌شم و هی ناراحت.
خواستم بگم اون اتاق کوچیکه ذهن منه، اون عکس و فیلم‌ها یا گذشته است یا توهم آینده. اون نور خورشید علم و دانش و فهم و درکه که تنها مقداریش به اون تو می‌تابه. گاهی یکی دو تا لگد می‌زنم تا چندتا بلوک بیفته. نمی‌شه. محکمند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *