امروز حین دیدن فیلم «جنایت بیدقت» متوجه شدم یکی از ایدههایی که مدتها روی آن کار میکردم سوخته است. فیلمنامه «گلولهای در مشت» را مرداد ۹۶ به بهانه جشنواره فیلمنامهنویسی گمبرون نوشتم. بعد از آن بارها و بارها فیلمنامه را بازنویسی کردم اما هرگز فرصت ساخت آن پیش نیامد. علیرغم حمایتهای دوستان و همراهان همیشگی و تشویقهای بزرگان، عدم بودجه کافی برای ساخت، بهانهای شد که کار از بخش پیشتولید جلوتر نرود. البته از نظر خودم نبودن منبع مالی فرصتی بود برای کامل کردن فیلمنامه و پیدا کردن مشکلات ریز و درشت و حل کردن آنها، اما حال با دیدن فیلم جناب مکری به این نتیجه رسیدم که فیلمنامه را بگذارم یک گوشهای بین فایلهای کامپیوترم خاک مجازی بخورد. چرا که عنصر اصلی پیشبرنده فیلمنامه «گلولهای در مشت» همان عنصر به کار گرفته شده در «جنایت بیدقت» است؛ سفر در زمان در ایرانِ گذشته و حال.
از آنجا که بیشتر علاقهمندم روی ایدههای جدید کار کنم تصمیم گرفتم «گلولهای در مشت» را در همان مرحلهی فیلمنامه تمام کنم و پرونده همیشه بازش را ببندم. دیدن فیلم «جنایت بیدقت» باعث شد بالاخره «گلولهای در مشت» برای من تمام شود. حال شاید بتوانم با خیال آسودهتری به ایدهها و فیلمنامههای دیگرم بپردازم.
برای ادای دینم به فیلمنامه محبوبم، تصمیم گرفتم فایل آن را منتشر کنم.اگر دوست داشتید «گلولهای در مشت» را از لینک زیر بخوانید و اگر نظری داشتید با من در میان بگذارید. پیشاپیش از صبوری و وقتی که میگذارید ممنونم.
لینک دانلود: گلولهای در مشت
پ.ن: فیلمنامه «گلولهای در مشت» در جشنواره فیلمنامهنویسی گمبرون جایزه بهترین فیلمنامه کوتاه داستانی را دریافت کرد و در برنامه پیچینگ سینمای جوان برای ساخت تایید شد اما بودجه کافی جهت ساخت به آن اختصاص داده نشد.