شعلهور آخرین ساخته حمید نعمتالله است که برخلاف اکثر فیلمهای سینمای ایران به روایت یک ضد قهرمان میپردازد. «شعلهور روایت پدریست که بعد از گذراندن دوره ترک مواد مخدر تلاش میکند تا زندگیاش را دوباره از نو بسازد اما انتخابهای غلط و شرایطی که برای خود به وجود میآورد او را به نقطهای که از آن گذر کرده باز میگرداند.» از نقاط قوت فیلم میتوان به شخصیت پردازی خوب فرید (امین حیایی) اشاره کرد. فرید بدون اینکه خود بداند درگیر اختلال خودشیفتگی است و از قبول مسئولیت سرپرستی پسر نوجوانش خودداری میکند. فرید تمام ویژگی های لازم برای اثبات خودشیفتگیاش
«اسماعیل مردی ناآگاه نسبت به فضای سیاسی و اجتماعی زمانهاش، با پول حاصل قمار در اطراف تهران زمین می خرد. او که کارمند ساواک است بدنبال انقلاب ۵۷ و تغییرات شرایط ناشی از آن ناچار می شود ایران را ترک کند و با همسر و فرزندش به آمریکا برود.» مصادره مهران احمدی در روز افتتاحیه سی و ششمین جشنواره فیلم فجر در بندرعباس به نمایش درآمد. با توجه به مهارت بازیگری مهران احمدی با توقع بالایی روی صندلی سینما نشستم و منتظر بودم یک اثر به یادماندنی ببینم. البته که اشتباه می کردم! در هر حال فیلم مصادره اولین فیلم
یه کمپین هم تو بندر راه افتاد، گمونم اسمش بیلاخ بالا بیلاخ پایین بود، فقط ملت متوجه نمیشدن دارن بهشون بیلاخ نشون میدن همینطور میپیوستن :)))
(به بهانه دیدن فیلم ملی و راه های نرفته اش) وقتی تلویزیون وظیفهاش را در قبال مخاطب انجام نمیدهد پای توصیه های اخلاقی و آموزشی به سینما باز میشود. ملی و راه های نرفته اش نمونه یک محتوای تلویزیونی بود که در قالب سینما برای مخاطب اشتباه ارائه شد. متاسفانه تلویزیون ما از مخاطب خود جا مانده است و نتوانسته مطابق با نیازهای فرهنگی روز جامعه پیش برود. سیاست های تلویزیون به برنامه سازان اجازه نمیدهد که مطابق با نیازهای روز جامعه فیلم بسازند. سینما اما شرایط منعطف تری دارد. خیلی از حرفها را میشود خیلی راحت تر در سینما
دیروز تئاتری دیدم با عنوان «بر پهنه دریا»،یک کمدی سیاسی مطابق با شرایط امروز جامعه ما برای اجرا انتخاب خوبی بود. در سالن که نشسته بودم به این فکر میکردم اصلا چند نفر در سالن حضور دارند که با این دردها آشنایی نداشته باشند و حالا آشنا می شوند؟ یا چند نفر هستند که اگر واقعا با این معضلات آشنا نیستند، این سمبلها و نمادها را خواهند شناخت و با اتفاقات امروز جامعه ما تطبیق خواهند داد و این تئاتر در روند فکری آنها تاثیرگذار خواهد بود!؟ قصد این بحث نقد تئاتر «بر پهنه دریا» نیست و ربطی به آن
عزیز دلم در روزهای سختی که گذشت، یادم رفت به تو بگویم؛ گور بابای همه آدمهایی که روزگار ما را ندیده واژه از زیر بغل نشستهشان بیرون میآورند میریزند روی سفره مردم، گوربابای همانهایی که طعم دنیای ما را نچشیده واژه های بوگندوی دم نکشیدهی روی سفره را قورت میدهند. آهای!گور بابایتان…
شق القمر را شنیده ای؟ رفتنِ تو شق التاریخ قمری و شمسی و میلادی ما بود همه اتفاقات تقویم زندگی ما به دو زمانِ قبل از نبودن تو و بعد از نبودن تو تقسیم شده است.
حالا تو آمده ای پای میز مذاکره نشسته ای حالا که در من جنگ جهانی سوم آغاز شده تو نمی دانی برای توافق چقدر دیر است و فقط شرایطتت را یکی یکی رو میکنی در حالی که تمام دنیای من به ضرب یک گلوله کشته شده و مفقود الاثر است.
دردش کمتر بود اگر تو فقط یک بار در تاریخ می مردی اما تو هر روز صبح می میری هر روز ظهر چشم انتظاری هر بعد از ظهر دلت تنگ می شود هر شب دردی به دردهایت اضافه می شود و صبح دوباره می میری. اگر فقط یک تاریخ از این تقویم را برای رفتنت رزرو کرده بودی دردش کمتر بود اما تو در هر «اگر بودی… » زنده می شوی، زنده می شوی و نمی میری درد می شوی درد…
به جانِ جانِ همه این اتفاق هایی که نمی افتد نه! قرار است بیفتد اما نه امروز نه فردا نه… شما را به خیر و ما را به سلامت سلامت را، هرچند اخبار ساعت دو هر روز حتی وقتی کانال را عوض میکنم می رساند انگار که همه کانال ها در نهایت به تو وصل اند انگار همه کانال ها روی تو تنظیم شده است انگار همه اتفاق ها، بسته به آمدن توست ولی تو بگذار نیفتند نیا برو نمان نه! قیچی کن از سر این امید کش دار همیشه را که خیلی ها منتظرند پشت در با فشارِ آمدن و نیامدنت
«خطر لو رفتن داستان» اولین رمان عطیه عطار زاده تمام تلاش خود را کرده که اثری خاص و قابل توجه به نظر برسد،اما آیا واقعا
سعی میکنم شخصیت آدمها را عین یک صندوقچهی قدیمی باز کنم و دانه دانه خصایص اخلاقی و رفتاریشان را از هم تفکیک کنم و تعریفم
به کار بردن برخی اصطلاحات برگرفته از اندیشمندان غربی در فضای سیاسی ایران گاهی خلط مبحث و آدرس غلط دادن است. چندی پیش برای اولین
نزدیک به اواسط آذر از دفتر انجمن سینمای جوان بندرعباس تماسی داشتم مبنی بر ارائه یکی دو تا از فیلمهایم برای نمایششان در انجمن. چیزی
به نظرم هیچ کدوم، مساله استحالهست.