تو سرزمین وسیعی هستی با مرز های نامشخص تو سرزمین وسیعی هستی به اندازه تمام بودن من ما سرزمین وسیعی هستیم
تو ناگهان بودی که دمادم شدی دم شدی باز دم شدی دم و باز دم نفس شدی زندگی شدی من شدی و ما شدیم
فقط سه دقیقه تا پایان مهلت تمدید شده ی “انتخابات” توی یکی از مدرسه های سطح شهر، وسط یه صف طویل و عریض برای انتخاب رئیس جمهور وقت باقیست! اینجا یک “صف” است منتها آدم ها جهت پیوستن به صف فقط به انتها اضافه نمیشن، از هرطرف که منظره اش رو دوست داشته باشن میان توی صف . شناسنامه همه هم دست اون خانم جلوییست. یک عده هم در جوار صف روی زمین نشستن و با حرکت صف به جلو، از جاشون بلند میشن و جلوتر میشینن! اینها به کجای صف تعلق دارن؟خدا عالم است! نتیجه شماره یک: انتخابات ریاست
سعی میکنم شخصیت آدمها را عین یک صندوقچهی قدیمی باز کنم و دانه دانه خصایص اخلاقی و رفتاریشان را از هم تفکیک کنم و تعریفم
به کار بردن برخی اصطلاحات برگرفته از اندیشمندان غربی در فضای سیاسی ایران گاهی خلط مبحث و آدرس غلط دادن است. چندی پیش برای اولین
نزدیک به اواسط آذر از دفتر انجمن سینمای جوان بندرعباس تماسی داشتم مبنی بر ارائه یکی دو تا از فیلمهایم برای نمایششان در انجمن. چیزی
به نظرم هیچ کدوم، مساله استحالهست.
سالانه صدها فیلم با موضوع عشق پیری در سینمای کوتاه ساخته میشود که اتفاقا خیلی از اینها هم آثار خوبیست. همینطور سالهاست در سینمای کوتاه