آنقدر دروغهایت را باور داشتم  که باورهایم را دروغ میپنداشتم!

نویسنده : این روزا

| بدون نظر

نمایشگاه نقاشی «ترکیب» کاری از دوستان خوبم فریبا روشنی بخش و الهه عبداالله زاده در نگارخانه ی گرمساریِ فرهنگسرای طوبی بندرعباس از فردا ۲۷ خردادماه ۱۳۹۲ برگزار می شود. از همه علاقمندان برای دیدن از این نمایشگاه دعوت بعمل می آید.

Tarkib

| ۴ نظر

فقط سه دقیقه تا پایان مهلت تمدید شده ی “انتخابات”  توی یکی از مدرسه های سطح شهر، وسط یه صف طویل و عریض برای انتخاب رئیس جمهور وقت باقیست!
اینجا یک “صف” است منتها آدم ها جهت پیوستن به صف فقط به انتها اضافه نمیشن، از هرطرف که منظره اش رو دوست داشته باشن میان توی صف . شناسنامه همه هم دست اون خانم جلوییست.
یک عده هم در جوار صف روی زمین نشستن و با حرکت صف به جلو، از جاشون بلند میشن و جلوتر میشینن! اینها به کجای صف تعلق دارن؟خدا عالم است!
نتیجه شماره یک: انتخابات ریاست جمهوری فرصت مناسبیست برای تلاشِ زدن رکورد فروت نینجا!
-مردا  بچه کوچیک دارن؟؟؟؟؟
یکی از زن ها که که همین الان وارد صحنه شده و “جلوی صف!” قرار گرفته برای اعتراض به بیشتر داخل فرستادن مردا داد میزنه! یهو همه زن ها همراهی میکنن! صداها ناگهان بالا میره! افسر مسئولِ در هم صداشو میبره بالا! زن ها هم صداشون رو میبرن بالا! آقایون میخندن!
-آره! یعنی چی! همه ش مردا رو فرستادی داخل!!! تو این گرما! زن ها چادر دارن!۶۰ تا لباس پوشیدن! مردا راحت ترشونه! زنا بیچاره ها دارن خفه میشن تو گرما.
دوباره صدای زنها بلند میشه! اگر یکم دیگه افسر به پر و پاشون بپیچه همونجا کشف حجاب میکنن انگار!!!! در نهایت افسر تصمیم میگیره زن ها رو ۶ تا ۶ تا بفرسته داخل! مردها دیگه نمیخندن!
۶ تای اول که دارن میرن تو زن معترض هم قاطیشونه! دوباره صدای همه بلند میشه این الان اومده!
-من کار دارم! کااار
-ای خانوم همه اینجا کار دارن.
-من کااار دارم باید برم
-میخواد بره فلافل بخوره…
همه میخندن! معلوم میشه زن فلافل فروشِ سر خیابونه!
-کار که عار نیست! تو بگو! عاره! شوهرم دست تنهاس میخوام برم کمکش!
زن میره داخل ولی تا ته انتخابات هنوز دارن پشتش حرف میزنن!!!!
نتیجه شماره دو: دلیل نمیشه چون یه چیزی دستاورد خودته خودت بعنوان اولین نفر ازش استفاده کنی!
جمعیت درحال کم شدن بصورت قطره ای!
– من میخوام رای بدم که تو شناسنامه ام مهر بخوره!
– من واسه دانشگاه اومدم رای بدم! میگن خوبه!
– من واسه ام مهم نیست رئیس جمهور کی باشه فقط به خاطر رهبر اومدم رای بدم!
– من واسه آزمون استخدامم اومدم رای بدم!
– من وقتی رای نمیدم یه حس بدی دارم!
– …
نتیجه شماره سه: اصولا مهم رای دادن است، کاندیداها اهمیت چندانی ندارند!
روبروی در خروجی پیرمردی با انگشت آبی در حال بحث شدید با افسر دم در! بعد از چند دقیقه افسر راضی میشه و پیرمرد دست پیرزن که به سختی روی پاهاش ایستاده رو میگیره و از در خروجی میبرتش تو!
نتیجه شماره چهار: آخی ی ی ی ی ی…
دو تا زن جوون میان دم در یکیشون با انگشت ابی یکی با حال نزار!
–   آقا ما اجازه گرفتیم از اون آقا گفته میشه ما الان بریم
–  نه! امکان نداره!
–  آقا این حالش خوب نیس! نمیتونه وایسه! اجازه گرفتیم!
– آقا من حالم خوب نیست!
–  خانم برو ته صف! اینجا همه تو نوبتن!
– میگم حالم خوب نیست (با عصبانیت داد میزند)
– خانم برو ته صف!
– (زن عصبانی میشود) هیچ غلطی این مملکت نمیکنه واسه ما!همه تون هیچ … نیستین! اونی هم که میاد هیچ … نمیخوره…
همراهش دهنش را میگیره و بزور میبردش!
نتیجه شماره پنج: … تو این مملکت
یکی از مسئولین میاد شناسنامه ها رو از مردم میگیره که یعنی میذارمتون تو نوبت! مسئول دیگه ای میاد، شناسنامه ها رو میگیره پس میده به مردم!
مسئول دومی تو گوش مسئول اولی: چرا اینجوری میکنی؟چرا روند رو بهم میریزی؟؟؟
مسئول اولی تو گوش مسئول دومی: چه روندی!؟ از صبح تا حالا صد بار خلاف کردن به روی خودتون نیاوردین! دارم میگم داره تو گوش مردم تبلیغ میکنه شما انگار نه انگار! آقا داره تقلب میکنه شما هم که هیچی!!!!!
-ای بابا! تا یک اینجا گیریم …

| ۵ نظر

mir-shenasname

| بدون نظر

جمعه ۲۲ خرداد، با علیرضا خواستیم یک جشن کوچک برای پیروزی جنبش سبز بگیریم. قرار شده بود شنبه صبح برویم فالوده فروشی شیرحسین، معروف ترین فالوده و بستنی فروشی یزد. پیشنهادش از خودم بود. گفتم میرحسین شد تو فالوده را می خری، احمدی نژاد شد، من...

| ۴ نظر

۱-      سوال اول؛ آیا ما در جامعه ای زندگی نمی کنیم که رای دادن یا رای ندادن همیشه انتقاد به همراه دارد؟
۲-      آیا ما جامعه ی روشنفکرنمایی نیستیم که همیشه می خواهیم با انتقادهای بی مورد رای دهندگان یا رای ندهنگان را متهم کنیم به انتخاب اشتباه؟

چرا سال ۵۸ به جمهوری اسلامی رای دادند؟ چرا ۶۸ به هاشمی رای دادند؟ چرا ۷۶ به خاتمی رای دادند؟ (بحث خاتمی را مفصل تر در پایین به آن می پردازم). چرا  ۸۴ به احمدی نژاد رای دادند؟ چرا  ۸۴ کلا رای ندادند که احمدی نژاد ریس جمهور شد؟ چرا روستایی ها سال ۸۸ به احمدی نژاد رای دادند؟

جواب : به تو هیچ ارتباطی ندارد.

۳-      حافظه تاریخی ملت ایران کوتاه است. (برای همین است که این متن را می نویسم تا بعدها دوباره با خواندنش بعضی چیزها را به یاد بیاورم). سال ۷۶ با انتخاب خاتمی به عنوان رییس جمهور، شوری از شادی و نشاط در جامعه شکل گرفت. اما این شادی دوامی نداشت. نه تنها تمام آن جمع خوشحال و به ظاهر روشنفکری که به خاتمی به عنوان یک تنفس تازه در فضای بسته­ی سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه رای داده بودند، از او ناراضی و خسته شدند بلکه کار به جایی رسید که انتقادها از اواسط همان دولت شروع و تا پایان کار همان دولت ادامه یافت. جمیع نارارضی ها پای صندوق های رای سال ۸۴ حاضر نشدند. ناراضی ها چه شدند که بعد از گذشت تنها چهار سال باز تنها راه نجات را خاتمی یافتند؟ چه طور شد تمام انتقادها به دولت خاتمی فراموش شد؟ انتقادهایشان را یادشان رفت؟ یا هر طور که دلشان بخواهد بی هیچ پشتوانه منطقی انتقاد می کنند؟ «روشنفکرهای رای بده به خاتمی» که در سال ۷۶ و ۸۰ به خاتمی رای دادند و یکی از راه های رسیدن به جامعه ی دموکرات را رای دادن می دانستند چرا گذاشتند سال ۸۴ کوته فکری به نام احمدی نژاد بشود رییس جمهور؟ سال ۸۴ کجا بودند؟
۴-      زندگی کردن در مملکتی که برای کار انجام داده و نداده ات انتقاد بشوی سخت است. هر زمان فهمیدیم که اشتباهات ریشه ای مملکت را به گردن هم نیندازیم شرایط بهتر می شود. اینکه رای بدهی و انتقاد بشنوی، اینکه رای ندهی و باز انتقاد بشوی یعنی یک بازی دو سر باخت.
۵-      چرا فحش هایی که به خاتمی دادیم را بعدا به احمدی نژاد دادیم؟
۶-      اگر رای دادن در سال ۸۸ به عنوان یک اعتراض به شرایط موجود، اگر به عنوان یک حرکت به سمت آزادی، اگر یک موج به سمت رهایی از دیکتاتوری قلمداد می شد؛ رای دادن برای این اهداف در سال ۹۲ پشیزی ارزش نخواهد داشت. اینکه بعد از چهارسال دوباره به سر خانه ی اولمان برسیم سخت است. اینکه بعد از چهارسال گذشتن از انتخاباتی که پس از آن دلقکبازی ها سیاسی، خونهایی که کف خیابان به خاطرش ریخته شد (خون ریخته شد، و این اسمش توهم نیست. آدم کشته شده است) و تلاش هایی که بعد از آن برای گرفتن حق قانونی ملت انجام شد انگار به هیچ سرانجامی نرسیده سخت است. چرا ما بعد از چهارسال به فکر راه بهتری نبوده ایم؟ چرا تنها راه را در همین رای دادن می بینیم؟ تقلبکاران انتخابات بی شک جلوتر از ما حرکت می کنند. حداقل آنها توی این چهارسال به دنبال راه بهتری بوده اند برای کاهش تصنع در تقلب انتخابات.
۷-      هر چه دارم فکر می کنم ، هیچ راهی جز آگاه کردن افراد جامعه، رهایی مردم این مملکت از بی سوادی وجود ندارد، راهی تضمینی که حتی به زور هم نشود احمدی نژادها را از صندوق بیرون آورد، راهی که بارها ارزشش بیشتر از رای دادن است، که هر چهارسال یک بار همچون بلیط بخت آزمایی پای صندوق رای حاضر نشویم که حالا آنکسی که می آید می تواند مملکت را به سمت بهتری ببرد یا نه؟
۸-      آنجا كه آزادي نيست، اگر رای دادن چیزی را تغییر می داد، اجازه نمی دادند که رای بدهید. (مارک تواین)
۹-      دیگر نه این مملکت ارزش مبارزه را دارد، نه امیدی به بهبود، تا جایی که چشم کار می کند کثافت همه جا را گرفته. سعی می کنم به نوبه ی خودم اطرافم را تمیز کنم. جلیلی و روحانی برایم هیچ فرقی نمی کنند. و واقعا هیچ فرقی نمی کنند. روحانی فوقش می شود خاتمی(که البته جای او را نمی گیرد، ولی فحش های زمان خاتمی را به او می دهیم، و در بهترین حالتش یعنی هیچ پیشرفتی نبوده و دوباره به برگشته ایم به ۱۶ سال قبل) جلیلی یا ولایتی هم می شود یکی شبیه به احمدی نژاد و فحش های احمدی نژاد را می دهیم به او. در هر صورت هیچ پیشرفتی نیست. بهترین حالتش این است که در یکی از دوره هایی که گذشته یک بار از سر گذرانده ایم باقی می مانیم.
۱۰-   از دوستانی که با جملات زیبایشان قصد در ترغیب اطرافیان برای رای دادن دارند خواهشمندیم شبیه به آنهایی که دوران راهنمایی یا دبیرستان برای مجبور کردن دیگران برای انجام دادن کاری «فحشی» می کردند، عمل نکنند.
۱۱-   آنهایی که سال ۸۸  میرحسین رای دادند و دیدند که چه طور موج میلیونی حامی از موسوی در کل کشور جریان یافته، بعد از رسوایی انتخابات ۸۸ همه چیز را طبیعی قلمداد کردند و رای های احمدی نژاد را مربوط به رای روستاییان بی سواد تمام کشور دانستند، امسال با چه روحیه و امیدی آمده اند که رای بدهند؟ امسال که خبری نه از موج سبز و نه حتی بنفشش هست. پس بی شک از دید آنها باز همان روستایی هایی که به احمدی نژاد رای دادند، به جلیلی، ولایتی یا قالیباف رای می دهند، پس تلاش بی خود نکنند. رییس جمهور هر ساله را روستایی های بی سواد انتخاب می کنند؟؟؟ اگر درک مقوله­ ی تقلب در انتخابات را ندارند، پس دست از تحلیل­های بی پشتوانه بردارند.
۱۲-   من نمی دانم این چه انتخاباتی است که هم حکومت می خواهد ما رای بدهیم و هم می خواهد ما رای ندهیم. اینهمه هزینه برای تبلیغات چیست؟ اگر رای بدهیم که برد کرده، اگر رای هم ندهیم برد کرده. راستی اگر قصدش این است که ملت رای ندهند تا کاندید مورد نظر خودش را از صندوق بیرون بیاورد پس چرا همه شان دارند تلاش می کنند که مردم پای صندوق های رای بیایند؟ بی شک خودشان هم می دانند، کاندید مورد نظر اکثریت مردم آن چیزی نیست که خودشان دوست دارند.
۱۳-   حکومت چهارسال تمام هیچ تدبیری برای آمدن یک اصلاح طلب و بوجودآمدن یک موج جدید نکرده که حالا با تایید صلاحیت دو نفر که از حمایت اصلاح طلبان برخوردارند بخواهد خودش را سورپرایز کند. یعنی واقعاً هیچ برنامه ای برای شرایط موجود نچیده که چطور موج بوجود آمده از حمایت اصلاح طلبان را تارو مار کند؟؟؟ آیا دست به یک حرکت مازوخیستی زده است تا خودش را بیشتر آزار بدهد؟؟؟ کمی خنده دار نیست؟
۱۴-   اگر روز جمعه ۲۴ خردادماه پای صندوق حاضر بشوم که احتمالش کم است، تنها یک دلیل دارد و آن هم حمایت از جمعیتی است که هنوز به بهبود شرایط امیدوارند. و این چیز کم ارزشی نیست. (این جمعیت حالا در آینده از رای دهندگان و آنهایی که رای نداده اند انتقاد کنند را کاری ندارم).

 

| ۱۶ نظر

۱- کاندیداهای شورای شهر، الان برای تبلیغ خودشان شهر را به افتضاح نکشند، ما توقعی نداریم بعدا شهر را آباد کنند.
۲- عکس یکی از خانم های کاندید شورای شهر بزرگ تر از عکس آقای م.ب.ق کاندید ریاست جمهوری است. اولین باری است که دیده می شود عکس یک خانم را به این بزرگی در سرزمین اسلامی ایران نصب کرده اند، مسولین رسیدگی کنند لطفا.
۳- برای تحقیق و تفحص به مراکز خاله زنکی نروید. خاله زنک ها خود را شایسته و لایق پخش کردن خبرها می دانند.
۴- رای دادن یا ندادن مساله این است… که انتخابات یک بازی دو سر باخته (رای دادن یا ندادن).
۵- اگه رای ندیم و یکی که بدتر از این یکی بیاد رییس جمهور بشه چی؟
۶- اگه رای بدیم و یکی که بدتر از این یکی بیاد رییس جمهور بشه چی؟

پ.ن : عنوان این مطلب برگرفته از رسم التحریر یکی از دوستان است.

| ۱۲ نظر

فیلم کوتاه قدمتی به اندازه ی تاریخ سینما دارد. اولین فیلم هایی که بر روی نگاتیو ثبت شدند، تصاویر مستندی بودند که زمانشان بسیار کم بود. چند سال بعد با ورود «داستان پردازی» به سینما و ساخته شدن فیلم هایی که قصه ای را روایت می کردند، استقبال عموم مردم از فیلم و سینما گسترش یافت. قصه گفتن یکی از ترفندهایی بود که می شد مردم را به سالن سینما کشاند و صنعتی بوجود آورد به نام «صنعت سینما». فیلم هایی که عموماً طول آنها بین ۹۰ الی ۱۲۰ دقیقه بود. اما در این بین فیلم کوتاه راه خودش را از فیلم های سینمایی که همواره صنعتی هم بود جدا کرد و هویت مستقلی یافت. یک فیلم کوتاه می تواند یک فیلم داستانی، مستند، انیمیشن و یا Experimental  باشد. فیلم هایی که زمانشان بین چند ثانیه تا حداکثر چهل دقیقه است.
امروزه اغلباً به اشتباه اینگونه برداشت می شود هر فیلم سینمایی که در زمان کوتاهی روایت شود یک فیلم کوتاه محسوب می شود. اما فاصله ی زیادی بین فیلم های بلند و کوتاه وجود دارد. همچنین فیلم کوتاه، تمرینی برای ساخت یک فیلم بلند نیست. در فیلم کوتاه که معمولاً دغدغه بازگشت سرمایه برای سازنده ی اثر وجود ندارد، فیلمساز آزادانه به تصویر کشیدن ذهنیات خود می پردازد. بنابراین غالباً در فیلم کوتاه با انبوهی از ایده ها و سوژه های ناب و تازه روبرو هستیم که کمتر در سینمای بلند دیده می شود.
فیلم کوتاه این روزها جای خود را در زندگی تمامی مردم دنیا باز کرده است. یک موزیک ویدئو از یک خواننده ی مطرح می تواند یک فیلم کوتاه باشد. حتی یک تبلیغ بازرگانی از یک محصول، ممکن است ویژگی ها و شاخصه های یک فیلم کوتاه را داشته باشد. فیلم کوتاه به خاطر زمان اندکی که در اختیار دارد برای انتقال مفاهیم، احساسات، اطلاعات و شاید داستان راه سختی را پیش روی فیلمساز قرار می دهد، اما مخاطب به راحتی با آن ارتباط برقرار می کند.

| ۸ نظر

کمی از این مناظره ی آبکی و خنده دار نگذشته بود که توی یکی از همین شبکه های اجتماعی، عکسی دیدم از شخصی که چهار سال پیش توی یکی از خیابان های بزرگ پایتخت دستش را بالا برده بود و جمعیت حاضر هم همین طور. عکس حالا دیگر ناراحت کننده است.
آدم بت سازی نیستم و تلاشم همین است که همه چیز را واقع بینانه ببینم. کسی که برای دفاع از حقوق از دست رفته ی ملتی بیش از هشتصد روز را در حصر خانگی  مانده کجاست که ببیند چه بر سر مملکت آورده اند؟ کاری کرده اند که روز به روز انتخابات‌ (حق قانونی ملت) به یک برنامه و شوی دسته چندم تبدیل شود…
مناظره تلویزیونی میرحسین موسوی و رئیس جمهور وقت در سال ۸۸، یکی از پربیننده ترین برنامه های تلویزیونی تاریخ تلویزیون ایران بوده است.

پ. ن : پست اینجا را بخوانید بد نیست.

| ۲ نظر

نمایشگاه دوست خوبمان خانم هما جمشیدی از ۷ خرداد ماه در فرهنگسرای طوبی برگزار می شود. از پوسترش پیداست که نمایشگاه متفاوتی باید باشد. از همه دوستان هرمزگانی برای دیدن این نمایشگاه دعوت به عمل می آید.

 نمایشگاه هما جمشدید

| ۱۰ نظر