پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

ببین چگونه در میان شما زوزه می کشم

این نوشته نه نقد است و نه تحلیل . بلکه دریافت های شخصی است از رمان زوزه نوشته هادی کیکاووسی که در هشتم بهمن ماه هشتاد و هشت آن را در در خانه شهریاران جوان بندرعباس خواند . ناول یا رمانی که با آن سردمان شد ، گوله برفی به صورتمان خورد ، همراهش  زوزه کشیدیم و راه افتادیم با لباس گرگ میان مردم و همه را ترساندیم .حتی زن و مرد جوان تازه ازدواج کرده که داشتند عکس یادگاری می گرفتند ، از زیر درختان کنار رفتیم تا روی  کوه های سپیدپوش شهری که آدمهایش علاقه زیادی به حیوانات

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

درباره‌ی پیر پسر

فیلم در قد و قواره‌ی تعرف و‌ تمجید‌های اغراق‌ شده که پیرامونش شکل گرفت نبود. تدوین‌ نقشش را به خوبی ایفا نکرد، جایی که می‌توانست

درس‌های خودآموز

به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ می‌زنی

سنگ بزرگ

همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر می‌کنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار می‌شه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد