پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

اولین نامه ب خدا (دوم)

اولین نامه ب خدا سلام خدا جان، خوب هستی؟ این‌جا حال ما خوب است. از زمین و اسمان بر ما می‌بارد؛ نزولات اسمانی را می‌گویم. دستت درد نکند. ولی سهم ما مثل همیشه کم است. همان‌طور ک قول داده بودم، درس‌هایم را خوب خوب می‌خوانم. حتا دیکته را ۰.۵ نمره از ان رحیم دست‌ و پا چلفتی ک همیشه من‌ومن می‌کند و چغلی بچه‌ها را پیش اقای درست‌کار – اقا ناظم – می‌کند، بیش‌تر شدم. خدا جان ولی راستش را بخواهی خیلی نامردی، من خیلی از دستت ناراحت هستم. چطور دلت امد؟! اجازه بده از اول تعریف کنم. البته احتمالن

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها

دندان فیل

بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله‌، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم

خفه‌خون گرفتگان

۹۶ خفه‌خون ۹۸ خفه‌خون ۴۰۱ باز هم خفه‌خون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون می‌رسید به صفوف اسلحه به دستان

یک تصادف ساده

اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر