با احسان رضایی سال ۸۳ آشنا شدم . برای ساخت دومین فیلم کوتاهم بود که به کمکم آمد . این همکاری سینمایی دو سال بعد هم ادامه یافت . سالی که برادران رضایی اولین فیلم خودشان را با نام گوج گنو ارائه دادند . بعد از آن بود که کم کم با ایمان هم آشنا شدم . حالا بعد از گذشت هفت سال بردارن رضایی هنوز پر انرژی به ساختن فیلم ادامه می دهند . تا کنون ۶ فیلم مستند داستانی ماحصل فعالیت این دو برادر بوده است . زمان پیش تولید فیلم هفتم بود که این گفتگو انجام شده
به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ میزنی
همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر میکنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار میشه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».
زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها