کلام من همان واژه هایی است که در سکوت تو غریب مانده اند و نمیدانی که همین واژه ها با سکوتت آشنایند. نویسنده : این روزا
آشنائی من و مرتضا بر می گردد به جشنواره اردی بهشت . یعنی اولین فیلم تدوین شده مرتضا را سال هشتاد و پنج در اولین جشنواره فیلم اردی بهشت دیدم ؛ انتشار گنجشک ساخته ابراهیم پشتکوهی . به هر حال بعد از جشنواره شرایطی بود که همدیگر را میدیدم ، اما دوستیمان بر می گردد به اولین فیلمی که مرتضا شروع کرد به ساختن و هیچ وقت هم تمام نشد ( کنسرت سگ ) . او علاوه بر تدوین ، گویندگی رادیو ، وبلاگ نویسی ، روزنامه نگاری و طراحی صحنه اخیرا به سمت طراحی گرافیک آمده . علاوه بر
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر
تابستان ۹۱ دکتر به خاطر یک ماموریت کاری به آفریقا رفت. عکسهایش از این سفر را توی فیسبوکش میگذاشت. وقتی برگشت برای اولین بار اسم