آشنائی من و مرتضا بر می گردد به جشنواره اردی بهشت . یعنی اولین فیلم تدوین شده مرتضا را سال هشتاد و پنج در اولین جشنواره فیلم اردی بهشت دیدم  ؛ انتشار گنجشک ساخته ابراهیم پشتکوهی . به هر حال بعد از جشنواره شرایطی بود که همدیگر را میدیدم ، اما دوستیمان بر می گردد به اولین فیلمی که مرتضا شروع کرد به ساختن و هیچ وقت هم تمام نشد ( کنسرت سگ ) . او علاوه بر تدوین ، گویندگی رادیو ، وبلاگ نویسی ، روزنامه نگاری و طراحی صحنه اخیرا به سمت طراحی گرافیک آمده . علاوه بر روحیه تجربه گرایی که دارد همیشه دوست دارد بهترین باشد که این را می شود در کارهایش دید .


۱- مرتضا نیک نهاد در آینده می خواهد چه کاره شود ؟
سوالت جالبه ! من احساس قلبی ام متمایل به سینماست البته نه خیلی تمام و کمال . از زمانی که وارد فضای هنری شدم هر کاری رو تجربه کردم . به طور کلی سعی می کنم تجربه گرایی کنم ، همیشه از تک بعدی بودن فرار کردم . الان هم در فضای گرافیکم . شاید خیلی ها اطلاع نداشته باشند که من مدتها گوینده رادیو یا برنامه ساز تلویزیون بودم . هر وقت احساس کنم می تونم یک کار قابل قبولی ارئه بدم میرم سمتش . خیلی از دوستان می گن تو داری وقتت رو سر یه چیزایی تلف می کنی که به جنبه سینماگری تو لطمه میزنه و من در جوابشون می گم من در حال حاضر نمی تونم فیلم بسازم معادله سینما برام خیلی پیچیده و سخته نمی تونم با ده هزار تومن فیلم بسازم و یا دوربین همسایه رو قرض بگیرم و شاید همه ی اون کارهایی که من دارم تجربه می کنم به خاطر تسلط بیشترم به سینماست . خدا رو چه دیدی حتی ممکنه من یه روز برم مجسمه سازی کنم . دوست دارم برای هیچکس عجیب نباشه تا  کشف و شهودم ادامه پیدا کنه و اون حس کنجکاوی کودکانه م کشته نشه .

۲-مرتضا نیک نهاد به عنوان یک هنرمند در جامعه ای که زندگی می کنه مهمترین وظیفه خودش رو چه چیزی می دونه  ؟
من کلا بیش از اندازه حرص می خورم و گاهی حرصم واسه اینکه چرا خیلی ها بی تفاوتند و حرص نمی خورن !  هنر من منفک از اجتماع من نیست در واقع خیلی سعی کردم با اجتماع خودم پیش برم و با رخدادهای اجتماعی و سیاسی که پیش میاد و اتفاق می افته  همراه بشم . به خاطر همین وقتی که مینوسم و یا پوستری ارائه میدم و یا حتی اون زمان که در صدا و سیما بودم و کار تلویزیونی انجام میدادم یواشکی حواسم به جریانات اجتماعی بود و خیلی جاها هم خیلی رو و مشخص به یک موضوعی می پرداختم  و همه هم  می فهمیدن ! به خاطر همینم هست که اصلا آدم موفقی واسه این جامعه نیستم چون همش با اون شاخ به شاخم . احمقانه نیست اگر بفهمید خیابونای این شهر هم حرص منو در میاره !

۳- وضعیت وبلاگ نویسی در بندرعباس رو چگونه ارزیابی میکنی ؟ به هر حال خودت ۲ سال به جدیت وبلاگ نویسی میکردی .
خب الان همه کرکره ها رو کشیدن پائین و تقریبا فضا خوشاینده دولت شده . الان به خاطر پدیده ی  فیس بوک خیلی ها ترجیح میدن توی وبلاگشون ننویسن و توی فیس بوک بنویسند از جمله خود من .  قبل از اینکه وبلاگ بنویسم صرفا وبلاگ ها رو پیگیری میکردم و  به خاطر بعضی مسائل تصمیم گرفتم وبلاگ بنویسم .  همه میگفتن و همه می دونستیم که بندرعباس  یکی از پایگاه های خیلی خوب وبلاگ نویسی بود هم به خاطر اینکه بچه ها حرفی برای گفتن داشتن زود به زود وبلاگ ها بروز میشد و به لحاظ سر و شکل و گرافیک ما خیلی سر تر از وبلاگهای باقی شهرها بود . و حتی گاهی هم جریان هایی از سمت وبلاگ های بندر شکل میگرفت . خیلی خوب بود ،  فضا گرم بود . بچه ها انرژی داشتن ، می نوشتن و خوراک نشریات محلی هم تامین میشد . دلم برای اون روزهاتنگ شده . اما بعد از فیلترینگ فله ای وبلاگ ها . بچه ها تصمیم گرفتند که دیگه ننویسند . واسه وبلاگ ها وقت گذاشته میشد تا طراحی بشه اما بعد از مدتی که فیلتر میشد و بعد فیلتر مجدد و باز فیلتر  انگار ما خاری توی گلوی اونا بودیم من تصمیم گرفتم یه مدتی خار نباشم چون دیگه حس و حالی برای وبلاگ نویسی نداشتم به خاطر اینکه  یک شخص مشخص منو فیلتر می کرد ! یک دستگاه فرهنگی منو فیلتر می کرد . چون ظرفیت ها پایین بود و باقی بچه ها هم فکر می کنم همین طوره وضعیتشون . الان فیس بوک به این دلیل که مخاطب هاش دایما آن لاین هستند و یک سایت فیلتر شده هست ، فضاییه که بچه های وبلاگ نویس می تونن توش بنویسند …هرچند که من وبلاگ رو ترجیح می دم… فیسبوک اوضاعش خوب نیست . بیماره !


۴- یه چیزی احسان رضائی  چند سال پیش بهش اشاره کرد که الان دارم بهش فکر می کنم . و اون هم اینکه عمر جریانهای فرهنگی و هنری توی شهر بندرعباس کوتاهه  . یعنی یه موجی راه می افته و بعد از مدتی میخوابه . مثلا هر دفعه یه چیزی سر زبونهاست و بعد از مدتی دیگه نیست . مثلا همین فضای مجازی و یا مخصوصاً شاخه های مختلف هنری . چرا عمر این جریانها کوتاهه  ؟
این سواله یه جواب خیلی طولانی داره که من سعی می کنم کوتاهش کنم . به دلیل اینکه ما یک پشتوانه بزرگ و سالخورده فرهنگی و هنری نداریم . کلیه فعالیت های  فرهنگی ، هنری و رسانه ای ما از یک تاریخی به بعد شروع شده . من میگم پشتوانه خیلی مهمه اما تنها ملاک سنجش نیست . ما اگر این پشتوانه رو داشتیم ، فعالیت های فرهنگی و هنری ما و شاخه های مختلف تبدیل به یک تب نمی شد . بچه های تئاتر اومدن سمت سینما فیلم ساختن . بچه های سینما هم رفتن سمت تئاتر . و خیلی از ماها  نمی دونستیم دقیقا چه کار می خوایم بکینم . مثل اونی که فیلمساز بود نمی دونست واقعا می خواد سینماگر باشه یا نه و صرفا می اومد تا تجربه کنه . یا اونی که میومد سمت تئاتر نمی دونست که می خواد یک بازیگر یا کارگردان تئاتر بشه یا نه  .  این پشتوانه می تونست خیلی کمک کنه به نسل من و نسل ما . که همه اینها توی دهه هشتاد بود . من دهه هفتاد رو خالی از همه اینها می دونم . یعنی هیچ اتفاق هنری شکل نگرفت . همه جریانها توی دهه هشتاد شکل گرفت . تجسمیمون .  تئاتر مون . سینمامون به نوعی . عکاسیمون . گرافیکمون .  همه اینها در دهه هشتاد بود . یعنی قبل از اون چیزی نداشتیم که به  بخوایم به پشتوانه اون زنجیر وار یک مسیر رو ادامه بدیم . به نوعی همه اون افرادی که دهه هشتاد اومدن توی فضای فرهنگی ، هنری به  دنبال انتخاب کردن بودن . من میگم حالا اون جریانه دیگه وجود نداره . و الان تقریباً همه بچه ها می دونن کجا هستند به غیر از من که نمی دونم چه کار باید بکنم ! به نظر من دهه نود دیگه اون اتفاقه نمی افته . چون همه می دونند جاشون کجاست . الان ما آدم های جریان ساز داریم الان داره پشتوانه آینده شکل می گیره و رشد می کنه .

۵ – چرا هر سال جریانی به عنوان انتخاب هنرمند سال شکل میگیره و ادامه پیدا نمی کنه . و دلیل انتخاب هات چیه ؟
هنرمند سال ایده ای بود که با خود تو شروع شد . یعنی اولین نفری که بعد از من می دونست تو بودی . ما پیش از این یک فضای انتخاب و رقابتی نداشتیم چون نگران عواقب و انتقادها بودیم من احساس کردم این انتخاب هنرمند سال یه انگیزه ایجاد می کنه برای جامعه هنری ما و هنوز هم بر این اعتقاد هستم . ما نمونه های خوب خارجی از این دست داریم که نشریات معتبر دنیا اون رو برگزار می کنند .

۵- ۲ – خب اونا قطعا افرادی رو دارن برای این کار . آیا ما تو شهرمون به این حد رسیدیم که بخوایم این کار رو بکنیم ؟
ببین ما بر اساس ظرفیتون این کار رو انجام میدیم  یعنی اشل کوچکتری از کاری که در فضای رسانه ای بین المللی اتفاق می افته . پس ما باید داور داشته باشیم . یه تیم داشته باشیم ، یه سری بشینن این ها رو انتخاب کنند . پنج نفر – ده نفر رو به عنوان کاندید انتخاب کنند . خب من هیچ وقت نتونستم این ها را جمع کنم . هیچ کس حاضر نشد بیاد . به این دلیل که ما تعداد هنرمندای فعالمون که می تونن کاندید بشن یه تعداد خاصی ان . که همون تعداد خاص می تونن داور هم باشن . ما یه فهرست سیصد نفره نداریم . تمام بچه هایی که دارن فعالیت فرهنگی می کنند هم خودشون هنرمندن . هم خودشون مسئول اجرائی اند . هم خودشون می دوند دنبال نمایشگاهشون . هم خودشون تابلو ها رو جمع می کنن می زارن پشت وانت .  هیچ وقت نتونستم این تعداد رو جمع کنم . چون هر وقت به هر کسی گفتم یه فهرست به من بده . به این دلیل که نمی خواسته بین دوستاش یه تبعیضی قائل بشه این کار رو نکرده . این دوست بازی و این رفیق بازی وجود داشته . ما هیچ وقت نتونستیم این فضای دوستی رو از فضای کاریمون تفکیک کنیم . واسه همین من نتونستم یه تیم رو جمع و جور کنم . حتی امسال که سومین سالش بود . هر سال هم انتقاد بوده و خیلی ها هم موافقش بودن . مثلا بعضی ها میگن چرا تنها یک نفر از شاخه تجسمی میشه کاندید . چرا تفکیک نمیشه که یک نفر از تجسمی باشه یک نفر از سینما و از هر شاخه یکی . من همیشه مخالف تفکیک کردن به این شکل بودم . بالاخره یک هنرمند توی اون سال یک تاثیر مهمی داشته چه در سطح استانی ، چه ملی و حتی بین المللی .  اون تاثیره روی شاخه های دیگه هم تاثیر گذاشته . به هر حال انتقاد بوده و هست . اما اونقدر برگزار می کنیم اونقدر نظرسنجی می ذاریم که همه بپذیرن که این انتخاب هنرمند سال هم می تونه باشه و حتی بعضی ها که به انتخاب هنرمند سال اعتراض می کنند دوست داشتن که اسمشون جز کاندیداهای هنرمند سال باشه . همیشه گفتم اگه خودت یه روز کاندیدا باشی باز هم نقد داری ؟

۶ – جدیدا فعالیت هایی که انجام میدی بیشتر وابسته به دنیای مجازیه . اگر این فضا محدوتر بشه و نتونی کارهاتو از این طریق ارائه بدی و فعالیت داشته باشی چه کاری انجام میدی ؟
این پدیده های مقطعی وابستگی میاره که البته طبیعی هم هست اما همیشه اینطور بوده که اگر پدیده ای سرکوب شه پدیده تازه تری رشد می کنه . داشتیم با تعدادی از دوستان در مورد همین معضل حرف می زدیم که اگه اینترنت ملی بشه فضا محدودتر بشه چی میشه ؟ چون ما به نوعی وابسته به این فضا هستیم و اگه نباشه کی قرار کارای ما رو ببینه ؟ کی قراره نوشته های ما رو بخونه ؟ من میگم هیچ اتفاقی نمی افته حتی اگر اینترنت ما ملی بشه ،  اگر در رو ببندند ما از پنجره می پریم داخل . اینکه فضا رو محدود کنند که ما حرف نزنیم ، چیزی ننویسیم ، اثری ارائه ندیم . بالاخره ما یه راهی پیدا می کنیم . وظیفه بچه های هنرمند همینه . یعنی تفاوت بچه های هنر با بقیه مردم همینه  که بالاخره یک راه دررویی پیدا کنند . ما فعلا داریم سرکوب رو در شکل های مختلف تجربه می کنیم . من شده سی دی رایت کنم تک تک میرم در خونه ها تحویل میدم ، به اونائی که دوست دارم نظرشون رو راجع به کارم بدونم . به هر حال اگه اینترنت ملی هم بشه که من میگم نمیشه ، باز ما یه راهی پیدا می کنیم .

۷ – نقش خداوند رو چقدر در زندگی خودت پررنگ می بینی ؟
همین که خدا رو احساس می کنم کافی نیست؟

۲۶ نظر موضوع: گپ و گفت

26 پاسخ به “پنجره پنجم – مرتضی نیک نهاد”

  1. بهشب گفت:

    این مصاحبه چسبید.

  2. محی گفت:

    این یکی جامع تر و کاربردی تر از بقیه بود. ادامه بده….

  3. بهشب گفت:

    یه چیزی که تو حرف های مرتضا متوجه شدم اینه که،مرتضا فکر می کنه همه اطرافیانش نسبت به اتفاقات و مشکلات و بدبختی های جامعه بی اهمیت هستند و به همین دلیل در فعالیت هاش احساس تنهایی می کند.
    اما من فکر نمی کنم این دیدگاه درست باشه در واقع شاید روش های برخورد و اعتراض و درمان این مشکلات با هم فرق می کند،من فکر می کنم مرتضا خیلی تندرویی می کند که گاهی این تندرویی ها باعث میشه که محدودیتهایی برای خودش به وجود بیاد و نتونه به نتیجه دلخواهش برسه.
    به هر حال من امیدوارم که مرتضا خوش فکر بتونه با شرابط مناسب فیلم بسازه.
    و همیشه برای دغدغه هاش و خون دل خوردنش احترام خاصی قائلم.به امید دنیایی بهتر

  4. اری
    یاد گرفته ایم که حتی یک ظهر بهاری میتواند
    دلمان را ازرده کند

    سلام دوست خوب من

    حضورم گم شده بود شاید لابه لای دلواپسی های اقاقیا

  5. نرگس گفت:

    به نظرم این مصاحبه خاص تر بود و چه‌خوب که مرتضی روده درازی کرده. به هر حال کلامش نشان می‌دهد چقدر انرژی و پشتکار دارد. و من اطمینان دارم که او در کاری که در پیش گرفته تاثیرگذار خواهد بود.
    مرتضی برای مصاحبه انتخاب خوبی بود؛ خسته نباشید.

    • لی گفت:

      سلام .
      بله . پشتکار خوبی داره اما به قول خودش زیاد از این شاخه به اون شاخه پریده و من احساس میکنم مرتضا سینماگر خوبی خواهد شد اگر فیلمسازی رو ادامه بده . به هر حال امیدوارم توی هر شاخه ای که هست موفق باشه .

  6. مريم گفت:

    مصاحبه خيلي خوبي بود و متفاوت
    البته با شناختي كه نسبت به آقاي نيك نهاد دارم دقيقا انتظارشو هم داشتم
    با همه جوابهاي ايشان موافقم و آرزوي بهروزي براي ايشان

  7. مرصاد گفت:

    بازم مثل همیشه

  8. منا گفت:

    سلام
    اگه دوس داشتی تو مسابقه وبلاگی من شرکت کن :)

  9. خیام گفت:

    مرسی … گفتگوی خوبی بود … با بعضی گفته ها البته موافق نیستم که خب دیدگاه شخصیه

  10. میرزایی گفت:

    سلام
    مصاحبه تقریباخوبی بود
    بازم ادامه بده کارخوب وقشنگیه کمی بیشتربه مقوله مصاحبه حرفه ایی ترنگاه کن وادامه بده من مشتریش میشم
    ممنونم

    • لی گفت:

      سلام
      ممنون جناب میرزایی
      واقعا من توی این زمینه حرفه ای نیستم و اولین تجربیات منه . امیدوارم در سری های بعد بتونم کارهای بهتری رو انجام بدم .

  11. احسان ن گفت:

    سپاس لی عزیز

  12. احسان ن گفت:

    مم‌نون

  13. چوک شرجی گفت:

    مرسی لی عزیز خوشحالم ازینکه مصاحبه ای با مرتضا ترتیب دادی . پیروز باشید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.