دیگر چه می ماند از مملکتی که معلوم نیست تا به حال با چند دروغ سنگ را روی سنگ نگه می داشته؟؟ جایی خواندم که دروغ ورزشگاه تبریز را به دروغ ۶۳ درصدی انتخابابت ۸۸ ربط داده بود. کثیف ترین اتفاقی که می افتد این است که برای کمی ثابت نگه داشتن شرایط به عده ای دروغ بگویی… حالا فرقی نمی کند ماحصلش رئیس جمهور شدن شخصی به نام ا.ن باشد یا قهرمانی یک تیم دیگر در جای دیگر ممکلت… کدام طرف در این مملکت سرت را می چرخانی و شرایط دردناک و کثیفی نمی بینی؟؟
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر