«آدریانا ماتر» را شاید به خاطر فرمت و استایل مناسب برای اجرای اپرا نباید با یک اثر درام مناسب با اجرای صحنهای مقایسه کرد. این نمایشنامه داستان سر راست یک دختر و پسر جوانی که در یک مهمانی رقص با یکدیگر آشنا میشوند را روایت میکند. پسر مدتی بعد میخواهد با دختر ارتباط برقرار کند اما دختر به خاطر شخصیت پسر از این ارتباط سرباز میزند. تا اینکه در کشور جنگی در میگیرد و پسر به عنوان یک نیروی نظامی به خانه دختر حمله کرده و به او تجاوز میکند. از این تجاوز پسری به دنیا میآید که هفده سال
نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق میکنه. روزهای بعدش انگار دوباره میافتی توی یک سرازیر
سالها پیش جایی نوشته بودم: «یه روستا هست که سر جمع نوزده تا دختر داره توش. تا حالا هیچ شعر عاشقانهای برای هیچ کدوم از
در اینکه شکست خوردن بخشی از زندگی آدمیست شکی نیست. اینکه ممکن است انسان از هر شکستی پلهای برای پیروزی آیندهاش بسازد دور از ذهن
داستان نویسی آمریکا را به این صورت دوره بندی میکنند: ۱۸۳۰ – ۱۸۶۵ = دوره ی رمانتیک ۱۸۶۵ – ۱۹۰۰ = دوره ی رئالیسم ۱۹۰۰
«خطر لو رفتن داستان» اولین رمان عطیه عطار زاده تمام تلاش خود را کرده که اثری خاص و قابل توجه به نظر برسد،اما آیا واقعا