«آدریانا ماتر» را شاید به خاطر فرمت و استایل مناسب برای اجرای اپرا نباید با یک اثر درام مناسب با اجرای صحنه‌ای مقایسه کرد. این نمایشنامه داستان سر راست یک دختر و پسر جوانی که در یک مهمانی رقص با یکدیگر آشنا می‌شوند را روایت می‌کند. پسر مدتی بعد می‌خواهد با دختر ارتباط برقرار کند اما دختر به خاطر شخصیت پسر از این ارتباط سرباز می‌زند. تا اینکه در کشور جنگی در می‌گیرد و پسر به عنوان یک نیروی نظامی به خانه دختر حمله کرده و به او تجاوز می‌کند. از این تجاوز پسری به دنیا می‌آید که هفده سال بعد پس از اینکه متوجه می‌شود به خاطر یک تجاوز به دنیا آمده، سعی می‌کند پدرش را پیدا کرده و او را به قتل برساند. او پدرش که حالا نابینا شده را پیدا کرده و در یک لحظه تصمیمش عوض می‌شود که او را بکشد. در نهایت مادرش با خرسندی به او می‌گوید که من سالیان سال فکر می‌کرد خون یک انسان پلید و پست و هیولا در رگ‌های توست اما با این تصمیمت مطمئن شدم که تو پسر من هستی و خون من در رگ‌های توست. «ما انتقام خود را نگرفتیم، اما نجات یافتیم».
«آدریانا ماتر» که نام شخصیت اصلی این نمایشنامه نیز هست، نام ششمین اثر از مجموعه دورتادور دنیاست به نویسندگی «امین معلوف» نویسنده‌ لبنانی ساکن فرانسه و ترجمه «حسین سیلمانی‌نژاد» که در نشر نی منتشر شده است.

بدون نظر موضوع: دورتادور دنیا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.