پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

یک مخابرات فرسوده

چندشب پیش یک چیزی فهمیدم. یک دشت وسیع رو در نظر بگیرید، که دائم داره بهش نور خورشید می‌تابه. یک اتاقک ۲ در ۲ (حتی کوچکتر) وسط این دشته. این اتاقک نه در داره نه پنجره. کل این اتاقک با بلوک‌های سیمانی ساخته شده. بلوک‌های فرسوده، تنها راه ورود نور به این اتاق، همون درزهای بین بلوک‌های سیمانیه که نامنظم روی هم چیده شدند. تا سقف این اتاق پر از عکس‌ و فیلمه، من دائما دارم اون عکس‌ها و فیلم‌ها رو نگاه می‌کنم. و هی خوشحال می‌شم و هی ناراحت. خواستم بگم اون اتاق کوچیکه ذهن منه، اون عکس و

ادامه مطلب »

نوشته‌های پیشین

دوم بودن

زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها

دندان فیل

بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله‌، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم

خفه‌خون گرفتگان

۹۶ خفه‌خون ۹۸ خفه‌خون ۴۰۱ باز هم خفه‌خون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون می‌رسید به صفوف اسلحه به دستان