به مناسبت روز سینما مصاحبهای با روزنامه محلی «صبح ساحل» انجام دادم که متاسفانه بخش مهم حرفهایم در مورد وضعیت سانسور، سانسور شد. برای همین اصل مصاحبه را اینجا قرار میدهم. از چه زمانی و چطور فعالیتتان را در سینما شروع کردید؟ اوایل دهه هشتاد بود و محصل بودم. از سر کنجکاوی با یک دوربین هندیکم یک فیلم برای دبیرستانی که در آن تحصیل میکردم ساختم. فیلمی به شدت ابتدایی و بدون هیچ دانش اولیه از فیلمسازی اما همان تجربه باعث شد سینما را به صورت جدیتر دنبال کنم تا اینکه با انجمن سینمای جوانان ایران آشنا شدم و یک
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها
بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم
۹۶ خفهخون ۹۸ خفهخون ۴۰۱ باز هم خفهخون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون میرسید به صفوف اسلحه به دستان
اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر
تابستان ۹۱ دکتر به خاطر یک ماموریت کاری به آفریقا رفت. عکسهایش از این سفر را توی فیسبوکش میگذاشت. وقتی برگشت برای اولین بار اسم