
به مناسبت روز سینما مصاحبهای با روزنامه محلی «صبح ساحل» انجام دادم که متاسفانه بخش مهم حرفهایم در مورد وضعیت سانسور، سانسور شد. برای همین اصل مصاحبه را اینجا قرار میدهم. از چه زمانی و چطور فعالیتتان را در سینما شروع کردید؟ اوایل دهه هشتاد بود و محصل بودم. از سر کنجکاوی با یک دوربین هندیکم یک فیلم برای دبیرستانی که در آن تحصیل میکردم ساختم. فیلمی به شدت ابتدایی و بدون هیچ دانش اولیه از فیلمسازی اما همان تجربه باعث شد سینما را به صورت جدیتر دنبال کنم تا اینکه با انجمن سینمای جوانان ایران آشنا شدم و یک
به این نتیجه رسیدم که برای نوشتن، یک چیز خیلی مهم است. وقتی چشمه جوشیدن خلاقیت خشک شده و به هر ریسمان باریکی چنگ میزنی
همیشه این ضرب المثل ایرانی برام در مواقع حساسی که فکر میکنم همه چی قراره به خوبی پیش بره تکرار میشه. «سنگ بزرگ نشونه نزدنه».
زمانی که سر کلاس نقد ادبی برای اولین بار به شوخی (با اشاره به پست وبلاگی که همان موقع خوانده بودم) به استاد گفتم دوم
یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بیحوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراریتر چند مواد
من که راضی نیستم حتی یک ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مالها