این نمایشنامه داستان پادشاهی به نام مانفرد را روایت میکند که به خاطر مرگ معشوقهاش و نرسیدن به وی تصمیم گرفته خودکشی کند. در این راه هیچ کس یارای مقابله با تصمیم مانفرد را ندارد. نه نزدیکان او و نه موجودات ماوراءالطلبیعهای همچون دیوها و ارواح و شیطان و نه دوستان و نزدیکانش و نه حتی پدر روحانی که بارها او را از این تصمیم منصرف میکند. او تصمیم خود را اجرایی میکند. این نمایشنامه توسط لردبایرون نویسنده اول قرن نوزدهم در دوران رمانتیسم ادبی اروپا نوشته شده است. اصطلاح قهرمان بایرونی که بعدها در آثار هوگو، دوما و …
«لطیفهی پس از شام»، نمایشنامهای از کریل چرچیل نمایشنامهنویس بریتانیاییست که نخست برای تلویزیون نوشته شد و سال ۱۹۷۸ از بیبیسی پخش شد. این نمایشنامه کولاژیست از لحظات مختلف که گاهی حتی شعاری هم به نظر میرسند. این متن داستان زن جوانی به نام سلبی را روایت میکند که بنا به خواست خود و پیشنهاد مدیریت شرکتی که در آن کار میکند برای انجام کارهای خیریه به یکی از موسسات خیریه وابسته به شرکت وارد میشود تا بتواند از طریق جمعآوری اعانههایی که بدست میآورد به مردم نیازمند کمک کند. ما با برشهایی که صحنههای مختلف در متن بوجود آورده
نوروز انگار تنها همون روز اولش آدم رو با یک حس و حال نو شدگی سنجاق میکنه. روزهای بعدش انگار دوباره میافتی توی یک سرازیر
سالها پیش جایی نوشته بودم: «یه روستا هست که سر جمع نوزده تا دختر داره توش. تا حالا هیچ شعر عاشقانهای برای هیچ کدوم از
در اینکه شکست خوردن بخشی از زندگی آدمیست شکی نیست. اینکه ممکن است انسان از هر شکستی پلهای برای پیروزی آیندهاش بسازد دور از ذهن
داستان نویسی آمریکا را به این صورت دوره بندی میکنند: ۱۸۳۰ – ۱۸۶۵ = دوره ی رمانتیک ۱۸۶۵ – ۱۹۰۰ = دوره ی رئالیسم ۱۹۰۰
«خطر لو رفتن داستان» اولین رمان عطیه عطار زاده تمام تلاش خود را کرده که اثری خاص و قابل توجه به نظر برسد،اما آیا واقعا