سر خیابون بودم. داد زدم تاکسی. سوار که شدم نامه رو باز کردم. قسم خوردم که هر دو باشیم. شروع کردم به خوندن. از تاکسی پیاده شدم. سیزده دقیقه و سیزده ثانیه بعد قسم خوردم که اون باشه و من نباشم. نمی دونم من از لحظه بعدم خبر نداشتم فقط می خواستم یکی باشه که جای خالی من باهاش پر بشه…
15 پاسخ
من درک نکردم
(ومن ان خط سومم.مولانا)
۲k 4k red one به وبلاگ حامد صلاحی برو
سلام
ده بیست سی
سلام
لی چطوری عزیز هنوز بندری
لینک شدی
خوبی عزیز راستی بندری؟
سلام
ممنون
در مورد پست پایینیت باید بگم کمبود یه شهر تمیز و نداشتن امنیت برای قدم زدن توی خیابون مهمترینشن.
اگه بخوای میتونم دو صفحه کمبود برات بنویسم .
متوجه نشدم
یک جواب دارد
جای خالی تنهایت
او
شما
و … دیگر هیچ
من آن هیچ ام
جالببه.موفق باشی …
من یه پاکن دارم که می تونه همه چی رو پاک کنه حتا جاهای خالی رو، می خوای؟
سر خیابون بودم. داد زدم تاکسی. سوار که شدم نامه رو باز کردم. قسم خوردم که هر دو باشیم. شروع کردم به خوندن. از تاکسی پیاده شدم. سیزده دقیقه و سیزده ثانیه بعد قسم خوردم که اون باشه و من نباشم. نمی دونم من از لحظه بعدم خبر نداشتم فقط می خواستم یکی باشه که جای خالی من باهاش پر بشه…
سلام با یه نظرسنجی به روزم
عالیه لی جوووون۰ براوووووووو
جالب بود
موفق باشین