۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴

پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

سناریو کمتر از یک دقیقه و شاید هم بیشتر…

روز- خارجی- حیاط خانه زری خانم

اقدس خانم و زری خانم توی حیاط روی نیمچه فرشی کهنه نشسته اند و مشغول پاک کردن سبزی هستند. چادرهایشان به دور کمرشان بسته شده است.

اقدس خانم : دیدی چه طور روسیاه شدند؟

زری خانم: آره . البته آقای ما هم بی تاثیر نبود.

اقدس خانم: آره خدا خیریش بده. می گم بعدش چی میشه؟

زری خانم: هیچی دمشون رو میذارن رو کولشون میرن.

اقدس خانم: این بن خرید کالا رو هم دیگه باید امروز فردا بدن دیگه؟

زری خانم : آره دیگه .

اقدس خانم : ول کن این سبزی ها رو . برو اون گوجه ها رو بیار بشوریم…

زری خانم : آره راست میگی اقدس جون . آقامون گفت تو این آشه به جای سبزی پیاز داغو روغنشو زیاد کن.

اقدس جون : چه آشی بشه این ….

زری خان و اقدس خانم با هم  می خندند. 

16 پاسخ

  1. سلام دوست خوبم.

    با تبادل لینک با سایت زاویه موافقی؟
    http://www.zavyeh.com
    اگه موافقی من رو به اسم بهترین سایت ایرونی لینک کن و بعد خبرم کن.آدرس بلاگتم حتما بذار.اگه سایتم به هر دلیلی بسته بود به بلاگم بیا:
    http://www.arash-soft.blogsky.com
    آرش مدیریت سایت زاویه
    http://www.Zavyeh.com
    http://www.Arash-soft.blogsky.com

  2. سلام لی گرامی دروود
    خوندم باحال بود چه آشی شود ؟!
    بهشون بگو واسه منم بفرستند عاشق آشم و آش هم عاشق من .دیگه از غذا تو وبلاگ حرف نزنید گشنم شد :)

  3. حقیقت تلخ جامعه امروز ما و طرز تفکر افراد نسبت به وقایع اخیر واقعا بعضی افراد همینگونه و بدون بینش سیاسی و تنها اکتفا به  کانالهای حکومتی مثل صدا و سیما ….
    نتیجه جز اینم چیزی از اقدس خانوم و زری … انتظار نمیره
    از ماست که بر ماست

    با تشکر بسیار جالب بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.