مدتیست که بعضی چیزها را جائی یا حرفی یا قراری ندیده و نگفته و نرفته فراموش می کنم . فراموش کرده در کوچه ای پس کوچه ای جای غریبی می ترسم روحم اینجا و خودم آن دور تر ها به راهم ادامه بدهم…

۴ نظر موضوع: خانه قبلی

4 پاسخ به “فراموشی”

  1. تابه حال به این حد نگران نشده بودم.تاسرخوشی دوباره حق نگه دارتون.

    شهاب دوست دارم

    پاسخ:
    سلام
    من هم همین طور . نگران  نباش استاد
    حالم خوبه

  2. ناشناس گفت:

    http://ccu-cinema.blogsky.com/
    برترین هنرمند سال {۸۸} هرمزگان کیست ؟

    پاسخ:
    سلام
    سر زدم

  3. من گفت:

    تو به روح اعتقاد داری؟

    پاسخ:
    سلام
    می خوای فحشم بدی؟

  4. من گفت:

    نه
    میخواستم ببینم اگه به روح اعتقاد داری ژس به نتاسخ روح هم اعتقاد داری
    بعد اینکه لزومی نداره تناسخ روح حتما با مرگ آدم اتفاق بیفته

    پاسخ:
    اون شب که نوشتی به روح اعتقاد داری یاد اون جکه افتادم .
    آره به نکته خوبی اشاره کردی اصلا لزومی نداره که برای تناسخ روح حتما مرگی اتفاق بیفته . تا به حال بهش فکر نکرده بودم. تا به حال روح هزار موجود شناخته و  نا شناخته در بدنم بی سر و صدا آمده اند و رفته اند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.