۳۰ مرداد ۱۴۰۴

پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

یک کامنت خوشحال کننده

acomplia 8DD buy cialis :-OOO propecia 8[[ aciphex aciphex used aciphex buy online 94709 aciphex rabeprazole

chemical structure %OO

این یک کامنت تبلیغاتیست ، اگر چه تائید نکردم . اما در یک بعد از ظهر بی حال پنجشنبه که می تونست خوب و مفید باشه خوشحال کننده بود . در فضائی که هیچ انرژی برای انجام هیچ کار دیگه ای نداشتم .

—————————————————–

یاد ترم اول دانشگاه افتادم . امتحان های پایان ترم بود . یک سری از بچه ها اومده بودند خونمون که مثلا درس بخونیم . تو گیر و دار خراب کردن ورزشکارا  تو المپیک بود . بعد از مثلا کلی درس خوندن هفت هشت نفری بلند شدیم رفتیم پارک کنار خونه که کمی حال و هوامون عوض بشه . بعد از کمی گشت و گذار توی پارک و حرف زدن رفتیم

این عکس گربه مربوط به همون شب و همون پارکه

سمت تاب و سرسره و الاکلنگ . ساعت ده – یازده  شب دیگه پارک تقریبا خالی بود . همون جا بچه ها از خودشون مسابقاتی اختراع کردند که هر کس می تونست به نمایندگی از شهرش توی اون مسابقات شرکت کنه . مثلاً بالا رفتن از سرسره از قسمت جلوئی اون . یا چند بازی دیگه …  تا ساعت یک  شب فکر می کنم توی پارک بودیم که بعدش خسته و کوفته برگشتیم خونه . کمی هم دوباره نگاهی روی جزوه ها انداختیم و فرداش هم رفتیم سر جلسه امتحان .

بعد از امتحان دوستم حرف تلخی زد که هنوز یادم نرفته .

گفت : دیشب خوش گذشت اما بعدش ناراحت شدم .

گفتم : چرا ؟

گفت : ببین تو چه مملکتی زندگی می کنیم که جووناش با چهار تا میله خوشحال میشن …

حالا باز شده حکایت من .

32 پاسخ

  1. سخت میگیری
    دیسکو و کارناوال شادی نداریم که
    روسریا جلو
    ماتیک ها پاک
    خنده ممنوع
    برو خدا رو شکر کن دختر نیستی
    وگرنه همین چار تا میله هم خوشحالت نمیکردن
    اونم ۱۰-۱۱ شب!
    ببین چه بدبخت شدیم که الان با خوندن این پستت داشتم از ته ته ته دل آرزو میکردم کاش جای اون شب تو بودم :|

    پاسخ

  2. من با کوچیکترین چیز ناراحت نمیشم
    یعنی کاری کرده ند که حق ندارم ناراحت شم
    اما هنوز با کوچکترین چیزها خوشحال میشم
    خیلی خیلی کوچیک حتی
    قد ویفر نارگیلی ای که امشب بابام برام خرید! (با اینکه متنفرم از ویفر نارگیلی)

    پاسخ

    1. ناراحت میشیم اما به روی خودمون نمیاریم . همیشه روی خوبی نشون دادیم.
      ولی همین هم خیلی تلخه که با چیزای کوچیک خوشحال میشم . ویفر . کامنت الکی (اسپم) . اس ام اس اشتباهی همراه اول و امثالهم…

      پاسخ

  4. سلام شهاب جان
    بهت تبریک میگم. شما ۴ تا جوون تونستین چند تا میله پیدا کنین و باهاش شاد بشین یا بهتون خوش بگذره!
    اما خیلیا به این واقعیت نرسیدیم که اینجا باید چطور زندگی کرد

    پاسخ

  7. سلام شهاب جان ……..
    فکر کنم یک بار ما هم یه شب شعر دو نفره با هم داشتیم …. اما میتونم بگم ما پیر باخته بودیم ا. گ.شته پذیرفته…برهان

    پاسخ

    1. سلام
      آره . اون زمون که بچه تر بودیم . همین شعرها راضیمون می کرد . اما الان دیگه فقط از خاطرشون خود این شعر ها مونده نه حس و حالش

      پاسخ

    1. سلام
      تنها یک راه داره که باید جدی بهش فکر کنی و اون هم رفتن به دانشگاهه به نظر من . هم به لحاظ روحیه خیلی بهتره . و هم به لحاظ تجربه .
      شک نکن که بهترین راهه . و اون هم دانشگاهی که نزدیک باشه . که نخوای بری شهر دور . تا وقتی هم که بخوای بری دانشگاه باید فقط صبر کنی .
      دانشگاه به آدم آزادیه قانونی میده تا حدودی . حداقل توی جامعه ما اینطوریه ..

      پاسخ

    1. چه کسی از ویرجینیا وولف می ترسد ؟
      :)
      کسی از ما خبری ندارد . نتایج بازی نوروزیت رو بزن ببینیم کی درست گفته . جالبه برام که بدونم.

      پاسخ

    1. سلام دوباره
      خیلی خیلی خیلی خوشحالم همچین چیزی می گی شما . سعی خودم رو می کنم . بعضی وقت ها خالی ام . البته همیشه اینجوری ام ولی بعضی وقتها بیشتر

      پاسخ

پاسخ دادن به احسان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

نوشته‌های پیشین

معنی زندگی کردن

یک روز ظهر که از سر عادت هر روزه و بی‌حوصلگی تکرار امر درست کردن نهار رفتم توی آشپزخانه و با ترکیب تکراری‌تر چند مواد

دوراهی ریا و صداقت

من که راضی نیستم حتی یک‌ ریال از پول این مملکت بره خارج از مرزهای خودمون کمک بشه، اما دیدید یک نفر از فلسطین مال‌ها

دندان فیل

بعد از رفتن مادربزرگم در این تقریبا یازده سال گذشته، این خاله‌، بزرگ خانواده مادری بود. دیر به دیر میدیدمش. آخرین بار که کرمان بودم

خفه‌خون گرفتگان

۹۶ خفه‌خون ۹۸ خفه‌خون ۴۰۱ باز هم خفه‌خون دلیل: چون خودتون یکی از طرفداران اون ایدئولوژی بودید و دستتون می‌رسید به صفوف اسلحه به دستان

یک تصادف ساده

اوج سینمای پناهی «طلای سرخ» بود و «دایره». بعد از جریانات ۸۸ و دستگیری انگار پرت شد به دنیای دیگری. در این چند فیلم اخیر