عشق آسمانی

مکان : مریخ
یک جوان فضایی با سفینه اش در حال مسافرکشی است که چشمش به یک مادر و دختر فضایی می افتد . با یک نگاه عاشق دختر شده و تصمیم می گیرد خانواده اش را بفرستد خواستگاری دختر.
مکان : یک خانه ی فضایی
جوان فضایی : مادر ما باید بریم خواستگاری اون دختره ! اون خیلی نجیب و مهربونه .
مادر پسر فضایی : اگه به دلت نشسته ما حرفی نداریم بریم .
( برای اینکه کمتر وقت گرفته شود خانواده پسر مانند فیلمهای بی سر و ته الکی الکی بین هفت آسمون  تلفن خانه دختر و پیدا کرده زنگ می زنند و یک قرار خواستگاری می گذارند )
مکان : مجلس خواستگاری در خانه دختر فضایی
پدر دختر فضایی : شما از خانواده ی با شخصیت و اصیل فضایی هستید منتهی همه چیز به این مسائل ختم نمی شود آیا پسر شما سفینه ی شخصی دارد ؟
پدر پسر فضایی : بله یک سفینه ی مدل ۲۰۰۰ داره که فقط یکبار با سایوز تصادف کرده که دادیم تعمیرش کرده اند و حالا پسرم باهاش مسافر کشی می کنه .
پدر دختر فضایی : خونه چی ؟
پسر فضایی : قراره توی کهکشان راه شیری جنب دنباله دار هالی یک خونه اجاره کنم .
دختر فضایی آروم روی صندلی نشسته و با شاخک هایش ور میرود .
پدر دختر فضایی یه نگاه به مادر دختر فضایی میندازه و میگوید : ما با این شرایط حاضر نیستیم دخترمونو به شما بدیم . برای دخترمون از نپتون خواستگار اومده بود پسره خونه ی شخصی سفینه ی آخرین مدل داشت بهش ندادیم .
تغییرپلان
مکان : یک چاله ی فضایی
پسر بر لبه ی چاله ی فضایی می ایستد و با یاس و نومیدی خودش را در قعر چاله ی فضایی رها می کند …

 نویسنده : فسیل زنده

23 پاسخ

پاسخ دادن به یک عدد محسن لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.