۱۶ تیر ۱۴۰۴

پیشنهاد فیلم

پیشنهاد کتاب

آنجلینا جولی شمایلی از یک قهرمان فمینیستی و خیانت هایش

فیلم دیگری از آنجلینا جولی اکران شد ، قهرمانی مونث که فیلم هایش به راحتی و با هر داستانی مخاطب عام و مخاطب حرفه ای مذکر را به پای پرده نقره ای می کشاند .
فیلم جدید جولی باعث شد به این فکربیفتم حتما باید تحقیقاتی روی تاثیرات فرهنگی این فرد که زاییده و نشانه ای واضح از فمینیسم است . انجام شود و به این سوال که آیا جولی دوره ای جدی و غنی را برای فمینیسم رقم زده ؟  را جواب دهم .

فمینیسم یا برابر طلبی زنان …

این نهضت سه دوره تاریخی دارد . دوره اول اوایل قرن بیستم که هدف آن کسب اجازه حق رای برای زنان بود . دوره دوم بین ۱۹۶۰ تا ۱۹۷۰ که با هدف برابری اجتماعی شکل گرفت و دوره سوم از دهه ۹۰ تا به حال که با هدف رفع عیوب و استفاده از باز خورد های دوره دوم شکل گرفته است . در دوره دوم که پربارترین دوره نیز به شمار میرود در کنار تمام این دست آوردهای بزرگ این نگرش برای زنان ، در ادبیات نیز یک زیر ژانر  به وجود آمد به نام علمی – تخیلی فمینیستی : پسر با دختر ملاقات میکند ، پسردختر را از دست می هد ، پسر دختر را می سازد ” کوتاهترین قصه علمی تخلی به قلم نویسنده ای ناشناس !

در این ژانر حضور قهرمانان زن پررنگ تر شد و اوتاپیایی به وجود آمد که در آن نابرابری بین زن و مرد وجود نداشت . مثل آرمان شهر هایی در آینده که در اختیار زنان بود و ابر قهرمانانی مونث با  ظرافت های زنانه و و قدرت های مافوق بشری ( دو رمان آغاز گر left hand of darkness و femal men بودنند )

در اواخر ۱۹۶۰ این نگاه به عرصه کمیک استریپ هم پای گذاشت و اشکال کلیشه ای گوناگونی از این قهرمانان توسط  کمپانی مارول ساخته شد که کم کم در اثر تکرار زیاد کهنه شدند . قهرمان های زنی که در موقعیت های دشوار غش می کردند ! با ادامه این روند در دهه ۸۰ در سینما شاهد موجی از فیلم ها هستیم با قهرمانان مونثی که رفتاری مردانه دارند مثل لیندا همیلتون در سری ترمیناتور و سیگورنی ویور که در سری بیگانه با ضد قهرمانانی مذکر در جنگ هستند و اوج این تقابل استعماری مردانگی و زنانگی در سری بیگانه با تغییرهویت هیولا در طول سری دیده می شود . این روند همچنان در سینما با ظهور بازیگرانی مانند جولی ادامه دارد . بازیگری که دراوج تنوع تمام فیلم هایش کلیشه ای است . مخصوصا فیلم های که جولی قرار است در آن یک ابر قهرمان مونث باشد . اوج فیلم های ابر قهرمان های مونث در سینما تام ریدر است . فیلمی که به عقیده اکثر منتقدین روی دیگر جولی ( قهرمانی مونث ، با جذابیت های زنانه ) را نشان داد . او نقش لارا کرافت را به عهده داشت . لارا ماکتی تمام و کمال از آن چیزیست که فمینیسم ( در شکل سطحی خود و نه فمینیسم به معنای متعالی اش ) داعیه آن را دارد ، قهرمان مونثی که ماجراجوست ، اسلحه دارد ، به تاریح علاقه مند است ، باستان شناس است ، مردان را پس میزند و دشمن اصلی اش مردان هستند ، پولدار است شخصیتش را کنترل میکند و دیگر در مواقع سخت غش نمی کند ، احساساتش را بروز میدهد اما به شیوه ی کاملا غیر رمانتیک ، سانتی مانتال است اما اصلا از مرگ نمی هراسد ، با هوش است و عشقی غیر رمانتیک و ضعیف دارد که در ترازوی وظیفه – علاقه ، مبارزه با بی عدالتی برایش از عشق مهم تر است… تمام این خصایص از او یک ایندیانا جونز مونث میسازد . این که قهرمانی برای انگیزه ای رمانتیک و ضعیف بجنگد تم اصلی محرک قهرمان مرد بعضی قصه هاست . که جولی در بیشتر نقش هایش دارد… این رفتار ها و موقعیت های  مردانه ای که به کارکترهای جولی تزریق شده است علاوه بر اینکه او را به عنوان قهرمانی زن محبوب تر کند ناخود آگاه باعث تخریب فمینیسم هم می شود که در پایین چرای آن را توضیح میدهم .

انجلینا

همان قدر که یک خواننده و بازیگر معروف است به همان اندازه دست نیافتنی نیز هست . جولی هم از این قاعده مستثنا نیست . او یک عروسک خیمه شب بازی است ( در فیلم هایش ) زاییده تکنولوژی که برای جلب توجه مخاطب ساخته شده و در نهایت به وظایف تبلیغاتیش به خوبی عمل میکند . این جا مهم این است که مخاطب گول این حربه اقتصادی را بخورد یا نه . میدانم که گول نخوردن کار سختی است چرا که سازندگان این محصول تبلیغاتی با دادن  پس زمینه به کاراکترهای او ، نوعی هستی شناختی برایش می بافند که مخاطب را در همزاد پنداری با کاراکترهای جولی غرق میکند .

اما در پایان این سوال باقی می ماند که چرا فیلم های جولی  در عین حال که مبلغ نگاهی فمینیستی است مخرب آن نیز هست ؟ تگارنده دو دلیل برای آن دارد: اول اینکه کاراکترهای جولی ( مخصوصا در فیلم های تام ریدر،آقا و خانم اسمیت و…) آن قدر خالی از ضعف است که رفتارهای  قهرمانانه اش در بعضی مواقع خنده دار میشود و امکان هر نوع همزاد پنداری را از مخاطب میگیرد . زیرا ما با قهرمانی همزاد پنداری میکنیم که ضعف و کاستی نیز داشته باشد . و مثل ما اشتباه کند و از اشتباهش درس بگیرد . دوم درست است که فیلم های جولی و امثال او عقاید فمینیستی را گسترش میدهد اما با استناد به دلایلی که گفته شد نسلی از دختران جوان را  به وجود می آورد که نا امیدانه موفقیت های این زن را در فیلم هایش می بینند و لحضه به لحضه بیشتر به این باور میرسند به عنوان زنی واقعی از نظر توانایی از زنی که در فیلم ها است کمتر هستند و این ناامیدی زنانه ، خود مهلکه ایست که فمینیسم به شدت سعی در گریز از آن  دارد اما فرزند خودش او را دوباره در این دام خواهد انداخت . پس از همه این حرف ها  آخرین جمله این است : گاهی باید ایستاد و پرسید چرا….

منبع عکس  اول * / منبع عکس دوم *

نویسنده : پویا آسمانی

11 پاسخ

  1. سلام پویا جان
    سپاس از حضورت و متنت اما مخالف یک جمله ات بودم :
    مخاطب حرفه ای مذکر
    مخاطب حرفه ای سینما کمتر به خاطر جنبه های سطحی چون حضور یک بازیگر خاص یا ویژگی های ظاهری اش فیلمی را انتخاب می کند . اکثر مخاطبین حرفه ای سعی می کنند تمامی گونه های سینمائی را دنبال کنند ، فارغ از حضور بازیگران سر شناس … یا دست کم ، کمتر پیگیر سینمای مکانیکی هالیوود خواهند بود .
    باز هم سپاس از تو

  2. لیه عزیز ،مخاطب حرفه ایه سینما دیدی حرفه ای،نگرشی حرفه ای و در کل حرفه ای به معقوله سینما مینگرد،اما این را در نظر بگیر یک انسان است.فکر کنم منظور نویسنده را متوجه نشدی.با تشکر

  3. سلام داداش پویا خیلی خوشهال شدم که دیدم می نویسی
    می دونم که خوب فکر می کنی امید وارم از تفکراتت بیشتر برامون بزاری که این جهان جهانه تو …

  4. کاش بازیگر و فیلمساز هم وقتی داشتن همچین فیلمای می ساختن به این نکاتی که تو خیلی خیلی توجه کردی یکم فکر می کردن ولی افسوس که اونا فقط به دنبال ساختن فیلمی با یک کارکتر تک و در نهایت به جیب زدن پول زیاد هستن .این مطلبو خیلی پیچو تابش دادی طوری که خواننده با خوندنش از این شاخه به اون شاخه می پره . پویا ولی معلومه خیلی به خودت قفشار اوردی ها :))))
    . حالا واسه سفارشیم که کردی می گم خیلی عالی بود تا چشم شهاب در بیاد :))

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *